خسرو خوبان
مروری بر زندگی، اندیشه و آثار استاد
محمدرضا شجریان
این کتاب شامل گزیده گفت و گوها، مقالات، نقد و نظرها، سخنرانیها و نشستهای پژوهشی، همراه با کلام آوازها و تصنیفهای این هنرمند برجسته است.
«سرانجام خانواده فهمیدند که آواز میخوانم. یعنی موقعی که من به تهران آمدم، پدر فهمید که من برای آواز دارم به تهران میآیم، ولی هنوز هم پدر نمیدانست که من در رادیو میخوانم. آن روز پدرم خیلی گریه کرد! من خیلی غصه خوردم، وقتی پدر گریه میکرد. موقعی که سوار قطار بودم، پدرم ناراحت بود که من دارم به تهران میروم. چون ایشان من را خیلی دوست داشت، و بسیار ناراحت بود؛ ولی بالاخره میبایست میآمدم تهران، چون مشهد برای من جایی نبود که... بعدها که پدر فهمید، از یک نفر شنیده بود که من راهم را درست میروم.
یک سال هم با آقای عبادی آمدم مشهد، پدر آمدند آقای عبادی را دیدند. گفت: «ها بابا! بالاخره راهت را درست رفتی، شیرت پاک بوده که راهت را درست رفتی و باز خوشحالم که با این فرد آشنایی و شنیدم که راهت را خوب رفتی.» ولی خودش موسیقی گوش نمیکرد. مادر میگفت: «میشینه پای تلویزیون، همینطور به تو نگاه میکنه، موقعی که تو میخونی، گوش میده، تا ساز شروع میشه، درِ گوشاشو میگیره!» بعد از انقلاب که دیگر فتوا داده شده بود موسیقی حرام نیست و میشود شنید، ایشان گوش میکرد....
صفحه225
📘#خسرو_خوبان،
#محمدرضا_شجریان،
#مهران_حبیبی_نژاد،
#نشر_ماهریس