📙#برف_های_کلیمانجارو✍🏻مینا
برفهای کلیمانجارو یک کتاب ۶۲ صفحهای در قطع جیبی از نشر مروارید اثری از ارنست همینگْوِی است که در داستانی کوتاه، درگیریهای ذهنی یک انسان در شرف مرگ را نشان میدهد.
هری شخصیت اصلی داستان در طی سفر دونفرهی خود با هلن زنی که به ظاهر به او علاقه دارد درگیر بیماری قانقاریا میشود. هلن با شخصیت وابسته و درهم شکسته خود مدام سعی در دلداری و امید دادن به هری دارد اما هری با دیدی متفاوت به مرگ مینگرد.
گفتوگوها و تفاوت دیدگاههای این دو شخصیت همراه با داستانهایی که هری در طی سفر مینویسد تشکیل دهندهی این داستان کوتاه جذاب است.
توصیفات دقیق و ملموس در کنار روند سریع داستان به علاوهی پایان غافلگیرکنندهی آن داستانی متفاوت را برای علاقه مندان به سبک وقایعنگاری به وجود آورده است.
#چند_سطر_کتاب مرد از او پرسید: «هیچ چیز غریبی احساس میکنی؟»
«نه، فقط کمی خوابم میاد.»
او گفت: «من حس میکنم.»
او باز حس کرده بود که مرگ دارد سر میرسد.
مرد به زن گفت: «میدونی تنها چیزی که من از دست دادم کنجکاویه.»
«تو هیچوقت هیچی رو از دست ندادهای. تو کاملترین مردی هستی که من تا حالا دیدهام.»
مرد گفت: « خدایا. زنها چقدر نادانند. اون چیه؟ الهامه؟»
چون درست همان دم، مرگ آمده بود و سرش را پایین تخت تکیه داده بود و مرد صدای نفسش را میشنید.
🔹برفهای کلیمانجارو،
#ارنست_همینگوی،
#مجید_روشنگر،
#نشر_مرواریدwww.klidar.irt.center/klidarnewshttps://instagram.com/instaklidar