🚩🚨📚مقدمه بهجای مؤخره:
#لات همان لات است. قبلا راست مذهبی بود، حالا #راست_سلطنتطلب شده.
❑ «بعد از انقلاب بود. داشتم از جلوی دانشگاه رد میشدم که گفت: «وایسا ببینم.» برگشتم دیدم یک لات، یک زنجیر هم دستش بود.
گفت: «روشنفکر!» آنکه مرا نمیشناخت؛ من اصلاً تاریکفکرم یا روشنفکرم، به او مربوط نیست. لامپی هم تو کلهام نبود. گفت: «عینکی روشنفکر وایسا ببینم.» من هم ایستادم. گفت: «ببینم اون چیه زیر بغلت؟» گفتم کتاب. گفت: «بینداز دور.» گفتم برای چه؟ گفت: «انقلاب را ما کردیم شماها میخواهید بیایید سر کار؟» گفتم ما کاری نداریم کدام کار؟ گفت: «نه، من زمان انقلاب شیشهی پنجاهتا بانک را شکستم، تو چندتا را شکستی؟» دیدم اگر من بگویم که من نشکستم یا اگر چهلونهتا بگویم مرا میزند، گفتم من پنجاهویک تا. گفت: «پس برو» و مرا نزد.»
🖌 ◄👈غلامحسین ساعدی در گفتوگو با ضیاء صدقی
(پروژۀ تاریخ شفاهی هاروارد)
۵ آوریل ۱۹۸۴، پاریس
به ما بهپیوندید: https://t.center/kkfsf