با این رنج ناآشنا نیستم ولی هر بار قلبم رو میشکنه و متلاشیم میکنه. رنج قدیمی و آشنایی هست که هر دفعه یک روش جدید برای تحمل کردنش پیاده میکنم. بنده در تحمل رنجهام نمیتونم مدام از یک شیوه استفاده کنم و باید هر چند وقت یک بار شیوهٔ تحمل رنج جدیدی پیدا کنم. روش جدیدم وانمود کردن به قوی بودنه. مثل وقتهایی که یک بچهٔ کوچک رو کتک میزنی و با درد برمیگرده و توی چشمات زل میزنه و میگه "هیچیم نشد".