انسان یک موجود اندیشمند است و اندیشه، همیشه اندیشیدن است. اندیشهای که نیندیشد، منجمد است و اصالت خود را از دست داده است.
اندیشهای راکد و منجمد از نیندیشیدن بدتر است و بسیار فرومایه میباشد. زیرا کسی که نمیاندیشد، از امکان اندیشیدن برخوردار است و ممکن است در آینده بیندیشد. ولی کسی که اندیشه او منجمد شده و متوقف است، از امکان اندیشیدن برخوردار نیست و در آینده نیز نمیاندیشد.
کسی که از اندیشیدن اصیل برخوردار نیست و همواره از رفتار و کردار اشخاص دیگر تقلید میکند، خود را در آنها منحل میکند و شخصیت وجودی خویش را از دست میدهد.
بخش هشتم کتاب پنجرههای روشن اندیشه
غلامحسین ابراهیمی دینانی
@khodshnasi