View in Telegram
. ✳️مسئلۀ امامزاده ها و سادات امروز، مسئلۀ وجود سادات، برای هر روشنفکری مسئله‌ای نژادی شده است، در صورتی که اعتقاد به «برتری نژادی» اساساً با روح اسلام و نص صریح قرآن و سنت مغایر است، و پیامبری که «نژادپرستی» را ریشه‌کن کرده و ‌آن را بنام «سنتی جاهلی» می‌کوبد، نمی‌تواند خود منشأ نژادپرستی در جامعۀ خویش باشد. در تاریخ اسلام و در نظامهای اجتماعی قدیم، «قبیله» اساساً یک «حزب» نیز هست، دور از مسئلۀ نبوت و رسالت پیغمبر (ص)، به دو قبیله بنی‌امیه و بنی‌هاشم نگاه کنید: حتی پیش از بعثت، بنی‌امیه از نظر انسانی و اخلاقی ضعیف است و از نظر ثروت، مقتدر و برتر، و بنی هاشم از نظر ثروت پایین‌تر است و از نظر کرامت انسانی برتر. اساساً در گذشته، قبائل «شجرۀ خونی، اعتقادی و اخلاقی‌شان» را با هم حفظ می‌کردند. 🔸زیرا مثل امروز برای فرد، «محیط، اجتماع، شهر و مملکت» نبود، بلکه محیط اجتماعی و تربیتش، «خاندانش» بود، خاندان یک جامعۀ حقیقی مستقل بود، با یک روح قوی مشترک و خصائص مشابه. 💠سادات، خانوادۀ بزرگی بودند که مرکز‌شان علی (ع) بود، و توجه به سادات و بنی علی، نفی بنی‌امیه و سپس بنی عباس بود، وجود سادات خود پایگاهی بود علیه حکومت‌ها و طبقات و رژیم حاکم. 🔺پس بی‌جهت نیست که بنی‌ عباس و بنی‌ امیه، فرمان قتل عام سادات را صادر می‌کنند، و می‌خواهند که هر کجا نشانی از «آل علی» یافتند، محو کنند. برای فهم این مدعا، در ایران و هند، تا شمال افریقا و الجزایر، بگردید و بپرسید: چرا در هر تنگنا، هر گردنه، هر نقطه استراتژیکی و هر کوه و کمری، امامزاده‌ای مدفون است؟ اینها تنها به ‌دلیل انتساب خانوادگی و کرامت نژادی، مورد تعقیب حکومت‌ها نبودند، زیرا در همین ایام برخی سادات سازشکار در دربار عزیز بودند، 👈بلکه هر یک عضوی از «حزب انقلابی علوی» بودند، که حکام را غاصب می‌دانستند و حکومت‌ها را نمی‌پذیرفتند و با آنان می‌جنگیدند. و از کمک و حمایت مردم عدالت‌خواه و مظلوم برخوردار بودند. با آمدن ساداتی از «حسنی‌ها» و طالبین به شمال ایران و پشت کوه‌های البرز، آنهایی که با مسلمان‌شدن اکثریت ایران تا قرن چهارم و پنجم، هنوز مسلمان نشده و حکومت خلافت را نپذیرفته‌ اند، به تشیع می‌گروند و شیعه می‌شوند. 💠چون «سیدِ علوی» را، یک ضدخلیفه و ضدحکومت می‌شناسند، و به‌ همین دلیل پول و کمک می‌دهند و حکومت گرگان و شمال را به آنها وامی‌گذارند. 👈پس، این همه حرمت و کمک قانونی و شرعی و اخلاقی به سادات، به‌دلیل نژادی نبود، بلکه برای کمک به جبهۀ مبارزین و مجاهدین ضد حکومت بود. سادات، تا این اواخر در کشور‌های اسلامی حزب رسمی و ارگانیزاسیون داشتند، به نام اصل «نقیب و نقابت»، و صاحب تشکیلات منظمی بودند (تشکیلات بخارا، تشکیلات بلخ، تشکیلات نیشابور...) و نقباي مختلف با امام ارتباط داشتند و به منزلۀ دست‌های امام و دست‌های تبلیغاتی، اقتصادی و سیاسی بودند، که از مرکز هر تشکیلات، پول به مرکز می‌فرستادند، و از مرکز و امام دستور مبارزه در محیط می‌گرفتند و به تشکیلاتشان می‌رساندند. 🔹نقبا، فقه و فرهنگ اهل بیت (ع) را که ممنوع و مورد تعقیب بود، در اذهان و سینه‌های مردم پخش می‌کردند و با حکومت‌ها و تبلیغات گسترده و وسیع شان می‌جنگیدند. ✳️ مصرف خمس و زکات زکات در آن روزگار «مالیاتی جبری‌» بوده که به دستگاه جلاد پرداخته میشده و به مصرف قتل عام زکات ‌دهنده، و محرومان و تودۀ مردم می‌رسیده! پس، در این میان، خرج رهبریِ مبارزه با جلادانِ زکات بگیر و دشمنان تودۀ محروم را از کجا باید تأمین کرد؟ مگر نه اینکه مبارزه به تشکیلات و مرکزیت و پول نیازمند است؟ اینجاست که خمس، بعنوان بودجه مبارزه پرداخت می‌شود، و تکیه و حسینیه بعنوان مرکز تشکیلات ضدحکومتی، ایجاد می‌گردد. 🔸زکات در اختیار حکومت است و در کار ویرانی و نابودی زندگی توده، و مسجد، مرکز تبلیغات و عابدنمایی‌های حکومت. حکومت، با زکات کاخ می‌سازد، و کاخ‌سازی‌اش را در منبر و مسجد توجیه می‌کند. و سرمایه‌داران حکومتی، با پول زکات چاق‌تر می‌شوند. 🔹در برابر این غارت و هجوم است که شیعه خمس می‌پردازد تا مبارزه‌اش را وسعت دهد، و تکیه و حسینیه می‌سازد تا به جنگجویانش پناهگاهی ببخشد. شیعه، که زکات را عامل خردکردن خویش می‌بیند، و مسجد را «قتلگاه علی در ابتدا» و «قتلگاه فکر علی» در انتهاء، به خمس و حسینیه رو می‌کند، تا به مبارزه همیشه ‌اش، از علی (ع) تا کنون، امکان و قدرت ببخشد. چنین بود که ساختن هر حسینیه، ضربه‌ای بود بر پیکر حکومت ... 📗(دکتر شریعتی، مجموعه آثار ۷ -«شیعه»، بخش «نقش انقلابی یاد و یادآوران»، ص ۴۵ تا ۴۹ - خلاصه شده) @Khode_Shariati
Telegram Center
Telegram Center
Channel