سلامم کرد و گفتم که نمی خواهم سلامت را
برو اینبار جای دیگری بگذار دامت را
به طعنه گفت:دارم می روم، می بینمت بی من
به خنده گفتمش: که تندتر بردار گامت را
به آسانی تو و اسم تو را از یاد خواهم برد
مگرجای اذان در گوش من خواندند نامت را؟!...
تو اسرائیلی و من هم فلسطینم و یکروزی
موفق می شوم بیرون کنم از دل تمامت را
به ظاهر فاتحی اما شکستت می دهم آخر
شکستی را که روزی تلخ خواهد کرد کامت را
هزاران کشته داده تیغ ابروی ستم کارت
سزاواراست بر گردن بگیری قتل عامت را
جهان دارِ مکافات است هرگز دل مبر از کس
که دنیا بد تلافی می کند این کار خامت را
#غلامرضا_خدارحمی
@khodarahmi25