⭕️ واضح است که مسئلهی وضعیت ما پس از مرگ هزاران بار بیشتر از مسئلهی وضعیتمان پیش از تولد در محاورات و کتابها مورد بحث واقع شده. اما، به لحاظ نظری، هر دوی این مسائل به یک اندازه مسئله و صحیحاند؛ به علاوه، کسی که برای یکی از آنها پاسخی بیابد در خصوص دیگری نیز به طور کامل آگاه میشود. جملات زیبای زیادی هست در این باره که فکر کردن به این که ذهن انسان، که جهان را در بر میگیرد و بسیاری ایدههای عالی دارد، باید همراه با او در گور فرو رود، چهقدر تکان دهنده است؛ اما دربارهی این که پیش از ظهور این ذهن و ویژگی هایش بینهایت زمان سپری شده، و در چنان زمانی جهان بدون این ذهن چگونه باید اداره میشده، چیزی گفته نشده است.
اما برای شناختی که با اراده گمراه نشده هیچ مسئلهای طبیعیتر از این نیست که: زمانی بیانتها پیش از تولد من سپری شده؛ در طول سرتاسر آن زمان من چه بودم؟ به لحاظ متافیزیکی، میتوان پاسخ داد: "من همیشه من بودهام، یعنی همهی کسانی که طی آن زمان می گفتند من، دقیقاً من بودهاند." اما بیایید برگردیم به منظر کاملاً تجربی فعلیمان، و بپذیریم که من اصلاً وجود نداشتم. در آن حالت، من میتوانم با زمان بیپایانی که هنوز به وجود نیامده بودم، به عنوان وضعیتی کاملاً عادی و در واقع بسیار مطبوع، خود را برای زمان بیانتهای پس از مرگام که در آن وجود نخواهم داشت تسلی دهم. زیرا ابدیتِ (پس از حیات) بدون من نمیتواند هولناکتر از ابدیتِ (پیش از حیات) بدون من باشد، چون این دو صرفاً با مداخلهی یک زندگیِ رویاگونِ بیدوام متمایز میشوند. ./مترجم: رضا ولییاری
📖 جهان همچون اراده و تصور
✍️ #شوپنهاور 🇩🇪@kheradenaab💯