بخش دو (از سه)
▫️«توضیح نگارنده که خود نیز آنزمان در فاصله ۳ کیلومتری روستای بنچله ساکن و تحت تاثیر کولاک بود: اگر در چنین شرایطی و بر اساس علم هواشناسی میانگین سرعت باد را ۵۰ کیلومتر بر ساعت و دمای هوا را ۵ درجه زیر صفر در نظر بگیریم دمای احساسی هوا برای انسان برابر با حدود منفی ۴۰ درجه میباشد(هرچه سرعت باد شدیدتر و دمای واقعی سردتر، دمای احساسی (سوزباد) بسیار سردتر حس میشود) که عملا در صورت نداشتن پوشاک و تجهیزات حرفهای و مناسب با این شرایط، ضمن کاهش شدید میدان دید، ظرف چند دقیقه انسان را زمینگیر و از ادامه هرنوع فعالیت بدنی و حتئ ذهنی بازمیدارد، در این حالت هرگونه رطوبت ناشی از تعریق بر اثر فعالیت بدنی، البسه نامناسب، رطوبت ناشی از تنفس در اطراف سر و گردن و حتئ پلک چشمها در معرض یخزدگی قرار میگیرد.»
چهار جوان فداکار در چنین شرایطی متوجه یک مینیبوس میشوند که در کنار (ترانشه و برم) جاده با اختلافی به ارتفاع حدوداً شش متر نسبت به سطح جاده گرفتار کولاک و در حال مدفون شدن زیر برف میباشد،
مسافران که به گفته خودشان قطع امید کرده و برخی اقدام به نوشتن وصیتنامه کردهاند با دیدن آنان دوباره به زندگی امیدوار میشوند، و حضور آنها را معجزه و خود آنها را فرشتههای نجات مینامند، یکی از مسافران که دانشجو بود اسامی تمامی افراد حاضر در مینیبوس را همراه با شرح مختصری از گرفتار شدنشان بر روی تکهای مقوا نوشته بود که بعدا خانوادههای آنان در جریان نحوه (جان باختن) گرفتار شدنشان قرار بگیرند.
هرلحظه شرایط سختتر و سردتر میشود، آنها تصمیم میگیرند مسافران را بدست حبیب بسپارند تا آنان را به طرف روستا راهنمایی کند و سه نفری به جستجوها ادامه دهند.
هنگامی که حبیب مشغول ساماندهی مسافران و خروج از مینیبوس جهت حرکت به سمت روستا میشود پیمان و امیر به اتفاق سلیمان سراغ سایر ماشینهای گرفتار میروند
به فاصله چند متر از مینیبوس متوجه چند خودرو میشوند و با عصا(چوبدستی) به ماشینها ضربه میزنند تا اگر سرنشینی در ماشینها حضور دارد متوجه آنها شوند، چند خانم و آقا را در یکی از خودروها پیدا میکنند و به سمت حبیب راهنمایی میکنند تا به اتفاق سایرین راهی روستا شوند، خودشان بدنبال مینیبوس مورد نظر راهی پایین دست به فاصله حدوداً ۱۰۰ متری میشوند.
لباسهای تنشان تقریبا منجمد شده اما همچنان با صلابت پیش میروند و پس از پیدا کردن مینیبوس مورد نظر، مسافران آن و چند خودروی دیگر که به زحمت دیده میشوند را با خود همراه و به سمت بالادست به راه میوفتند، تقریبا به گروه اول که همراه حبیب هستند میرسند.
با اینکه مسیر تا روستا حدود ۵۰۰ متر میباشد اما شدت کولاک و سرما چنان شدید است که قبل از خارج شدن از جاده و حرکت به صورت میانبر به سمت روستا، همه مسافران را توجیه میکنند برای حفظ امنیت به هیچ وجه از هم جدا نشوند و در صورت هرگونه اتفاق مسیر تیرهای چوبی خط انتقال سیم تلفن به روستا را بعنوان نشانی دنبال کنند، هر چهار نفرشان به اتفاق تعدادی از مسافران که هنوز توان کافی دارند اقدام به کول گرفتن بچهها یا سایر افراد ناتوان میکنند و به سختی خود را (بین ساعت ده تا یازده شب) به ابتدای روستا یعنی منزل امیر میرسانند.
ادامه دارد...
➖➖➖➖@sereshtnews