بخش یک (از سه)
✍محمدیان_اورامانات 1403/11/07
▫️مروری بر تراژدی کولاک و یخبندان مرگآور بنچله در بهمنماه ۱۳۷۹ /نگاهی به نقش داوطلبان محلی در نجات جان گرفتارشدگان و پاسخ طبیعت وحشی به احداث جاده جدید در دامنه کوهستان
▫️نوشتار حاضر ۲۴ سال پس از حادثه و بر اساس گفتگوی نگارنده با دو نفر از اهالی روستای بنچله که نقش اصلی را در نجات جان ۴۷ نفر مسافر و راننده گرفتار در کولاک و یخبندان سه راهی بنچله (محور اصلی روانسر_پاوه_جوانرود)داشتند، نوشته شد.
اوایل صبح جمعه هفتم بهمن ماه سال ۱۳۷۹ آغاز بارش برف، خوشحالی بسیاری از اهالی منطقه اورامانات در شمالغرب استان کرمانشاه را در پی دارد اما هیچکس خبر ندارد در ساعات آینده چه اتفاق وحشتناکی در راه است.
روستائیان منطقه شادمان از بارش برف، طی ظهر و بعد از ظهر پشتبامها را پارو میکنند، برخی راههای روستایی مسدود شده اما تردد در راههای اصلی با تلاش کارکنان اداره راه و ترابری و استفاده رانندگان از زنجیر چرخ کماکان ادامه دارد، سرمای نسبتاً شدید قابل تحمل و فعالیتهای روزمره در شهر و روستاهای اطراف تقریباً بدون مشکل خاصی در جریان است.
حوالی ساعت ۱۶:۳۰ از میزان بارش کاسته و به مرور با وجود ابرناکی آسمان بارش به پایان میرسد و باد غالب منطقه (شمالشرقی) موسوم به زلان شروع به وزیدن و در کمتر از نیم ساعت دمای هوا بشدت کاهش و در اثر شدید تر شدن زلان کولاک شدیدی دامنههای کوه شاهو و جاده اصلی(روانسر_پاوه_جوانرود)را تحت تأثیر قرار میدهد.
سرعت باد بیشتر، کولاک شدیدتر و هوا بسیار سردتر میشود، کولاک به حدی شدید میشود که همزمان با انباشت برف بر روی سطح جاده و مسدود شدن راه، باعث کاهش شدید دید رانندگان و زمینگیر شدن خودرو های عبوری در شعاع دو کیلومتری سهراه بنچله میشود.
هوا رو به تاریکی میرود و بیشتر رانندگان و مسافران به امید بازگشایی مسیر توسط ماشینآلات برفروبی در خودروها منتظر میمانند غافل از اینکه آنها نیز گرفتار قدرت طبیعت و از ادامه عملیات بازماندهاند.
آن زمان خبری از تلفن همراه نیست، راننده یک دستگاه مینیبوس خط پاوه_کرمانشاه پر از مسافر که خود اصالتاً از اهالی روستای بنچله و در پائین دست روستا گرفتار کولاک شده است از بین مسافران دو پسر نوجوان را راهنمایی میکند تا خودشان را به روستا رسانده و نزد برادران تنهایی(پیمان و سلیمان) بروند بلکه همراه با سایر اهالی برای رهاسازی مینیبوس به کمک آنها بروند.
شدت کولاک و سرمای هوا چنان شدید است که این دو نفر به سختی فاصله چندصدمتری مینیبوس تا روستا را میپیمایند همزمان با تاریکی هوا به اولین خانه واقع در شرق روستا میرسند، «امیر حیرانی» صاحب خانه که وضعیت آشفته و سرمازده دو نوجوان و گرفتار شدن مینیبوس را میبیند و میشنود، آنان را به داخل خانه راهنمایی میکند و از پدرش میخواهد به آنها رسیدگی کند، خودش سراغ پیمان میرود و موضوع را به او اطلاع میدهد.
پیمان و امیر که متوجه وخامت اوضاع میشوند تلاش میکنند با استفاده از بلندگوی مسجد از سایر اهالی تقاضای کمک کنند که در این حین برق روستا (احتمالا بدلیل شدت وزش باد) قطع میشود، متأسفانه بیشتر اهالی بدلیل صداهای ناشی از وزش باد و سخت و زمانبر شدن تردد در روستا در جریان وخامت اوضاع قرار نمیگیرند.
برادران تنهایی (پیمان و سلیمان) به اتفاق برادران حیرانی (امیر و حبیب) تصمیم میگیرند چهارنفری به کمک مینیبوس گرفتار شده در کولاک بروند، شرایط چنان سخت شده که فاصله یکمتری را به سختی میتوانند ببیند و به ناچار دست هم را میگیرند که مبادا همدیگر را گم کنند، هنگامی که به جاده اصلی میرسند متوجه میشوند اوضاع بسیار بحرانی است و چندین ماشین دیگر به غیر از مینیبوس مورد نظر، گرفتار کولاک و در حال دفن شدن زیر برف هستند.
ادامه دارد...
➖➖➖➖@sereshtnews