"
آزادی" واژه ای مقدّس است که نزد همه اقوام و ملّت ها دارای جایگاه رفیعی است تا جائیکه در تاریخ، افرادی جان خود را در راه رسیدن به
آزادی، فدا کرده اند و انقلاب های زیادی برای دستیابی به این مهم رخ داده. هر امّتی با توجّه به نگرش خود به انسان و جهان، دیدگاهش را نسبت به
آزادی ابراز می نماید.
"
آزادی" مفهومی سهل و ممتنع است که تعاریف و برداشت های زیادی از آن توسّط اندیشمندان و مکاتبِ مختلف ارائه شده است و در خودِ این تعریف ها وجوهِ اشتراک و اختلاف زیادی مشاهده می شود، که منجر به آن می شود همواره گروهی، گروه دیگر را به سلب حقوق بشر محکوم می کنند. لذا تا در معنای
آزادی و کمال انسانی به نتیجه نرسیم، نمی توانیم درباره وجود یا عدم وجود
آزادی اظهار نظر کنیم. بنابراین
آزادی واژه ایست که فراوان مورد سوء استفاده قرار گرفته است.
غربی ها
آزادی را به معنای خودمختاری طبیعیِ انسان، یعنی رها بودن از هر قدرتِ برترِ زمینی، رهایی از سلطه و آمریتِ انسان، فقط تحت سلطه قانون طبیعت بودن و تحت سلطه هیچ قانون گذاری قرار نگرفتن، مگر آن قدرتی که با توافقِ همگان برقرار شده باشد، می دانند.
شهید مطهری
آزادی را به معنی رهاییِ انسان از قیدها، سدها و موانع تعریف می کند که یکی از احتیاجات موجودات زنده است و باعث رشد و تکاملِ آن موجود می گردد. در آثار ایشان در یک نوع تقسیم،
آزادی به دو نوعِ:
آزادی اجتماعی و
آزادی معنوی تقسیم می گردد. مفاهیمِ
آزادی "عقیده"، "بیان" و "عمل" نیز در ذیل
آزادی اجتماعی مطرح می شوند.
ایشان
آزادی معنوی را مقدمه ای برای رسیدن به
آزادی اجتماعی می داند. به باور وی برای رسیدن به
آزادی واقعی اجتماعی، انسان ها باید نخست از درون خود آزاد گردند و بنده و برده شهوات و مادیات و دلبستگی های دنیوی نباشند. ایشان تقوا را راه رسیدن به
آزادی معنوی می داند.
آزادی عقیده که پیش تر معرفی شد، یعنی انسان حق دارد به هر چیزی معتقد باشد(حتّی معتقد به خرافات و امثال آن باشد)، ولی این جزء شرافت انسانی فرد دانسته نمی شود، لذا هیچ کس در دنیا به
آزادیِ مطلقِ عقیده معتقد نیست. در مورد
آزادی بیان هم، قید مطلق برقرار نمی باشد(البته که ادب حکم می کند هر سخنی را به زبان نیاوریم).
آزادیِ عمل نیز به واسطه ی وجود قانون، در تمام دنیا محدود شده و در آن اختلافی وجود ندارد.
شهید مطهری
آزادی "اندیشه" یا "تفکّر" را جایگزین مناسب
آزادی عمل، عقیده و بیان می داند. ایشان معتقد است حقوق بشر به واسطه ی انسان محترم است ولی این که انسان به واسطه ی انسان بودنش مجاز به هر اشتباهی است، صحیح نمی باشد. تفاوت فکر و عقیده در آنست که: تفکر بر مبنای استدلال است(وقتی از براهین استفاده می کنیم) امّا در عقیده یک گره قلبی باعث تصدیقِ قضیه ای شده است که ممکن است دلیل منطقی و مقبولی نداشته باشد. همین دلبستگی هاست که در انسان جمود و خمود و تعصّب بوجود می آورد و اساساً عقیده دست و پای فکر را می بندد. در جایی شهید مطهری هشدار می دهند که: اگر
آزادی اندیشه نباشد، بیمِ زمین خوردنِ نظام جمهوری اسلامی وجود دارد. اگر جلوی
آزادی فکری مردم گرفته شود، هرگز مردم از نظر فکری رشد نخواهند کرد.
از دلایل بعثت انبیاء، یافتنِ دفینه های عقلیِ بشر است. حال دینی که در اصول از مردم تحقیق می خواهد، خواه_ناخواه برای مردم
آزادی فکری ایجاد می کند.
#آزادی_انسان#سیر_مطالعاتی_روایت_مطهر🆔 @khatedaneshju