💢36💢اندر بیمایگی قرائت خرافهستیزانه از انگاره «نحوست صفر»
✍️سیدمحمدهادی گرامی
[بخش 2 از 2]
⬅️این دو دوگان نه تنها لزوما با یکدیگر منطبق نیستند، بلکه براساس فهمی دینی که از انگاره «ایمان» ارائه میشود، حتی عمدتا رابطه وارونه با یکدیگر دارند؛ براساس خوانشی که در بسیاری از روایات اسلامی وجود دارد، مشکلات و ابتلائات دنیوی موجب خیر و ارتقای درجه مؤمنان در آخرت یا بخشش گناهان آنان است و از آن سو بسیاری از خوشیها و مطلوبیتهای دنیوی نه تنها چنین مزیتی ندارد، بلکه میتواند زمینهساز گناه و نابسامانی اخروی باشد. براساس این خوانش از انگاره ایمان، اتفاقا زمان نحس به دلیل تشدید ابتلائات و ناخوشیها موجب ارتقای درجه مؤمنان و اتفاقا زمانی أخیر(خیر) برای مؤمنان است. و زمان سعد موجب تشدید خوشیها و عدم ابتلای ایمانیان است و همین امر از لحاظ اخروی برای مؤمن أشرّ(شرّ) است؛ چرا که حتی اگر سبب لغزش وی نشود، دست کم او را از بخشش گناهان و ارتقای درجه محروم می کند.
⬅️این فهم دقیق و عریق از انگاره های «سعد/نحس» و همینطور «خیر/شر» حتما به کسانی که از دیدگاهی مؤمنانه به دفاع از یا ستیز با چنین باورهایی اقدام میکنند، کمک خواهد کرد تا بفهمند این رویکرد آنان تا چه حد برآمده از متنهای دینی و تا چه حد تحت تأثیر عقلانیت و فرهنگ مدرن و یا احیانا انگیزههای دیگر است.
⬅️با صرف نظر از آنچه که از سنت تاریخی ـ دینی بر میآید، جای این پرسش قابل طرح است که آیا سنجهای تجربی ـ و نه تاریخی/مؤمنانه ـ برای اینکه بتوان چنین پدیدهای را در هستی به آزمون کشید وجود دارد یا نه. پاسخ نگارنده به این پرسش آری است؛ با مفهومی که درباره انگارههای سعد/نحس طرح شد میتوان اینگونه تقریر کرد که ظاهرا زمانهایی که در آنها تتابع و «پشتهمآیی» مطلوبیتها رخ میدهد، سعد هستند و زمانهایی که وارونسان در آنها تتابع و «پشتهمآیی» عدم مطلوبیتها رخ میدهد، نحس هستند.
⬅️البته همیشه جای این تردید منطقی وجود دارد که این درک ارتباط مستقیمی با نگاه و رویکرد ما به این جهان و هستی دارد. اما فارغ از این فلسفهبافیها، اگر کسی بارها چنین «پشتهمآییها» را وجدان کرده باشد می تواند مطمئن باشد که ـ فارغ از سنّت تاریخی و دینی ـ چنین پدیده و باوری را به چنگال تجربه درآورده است.
🆔 https://t.center/Khanishha