مجله‌ی اینترنتی خوانش

Channel
Logo of the Telegram channel مجله‌ی اینترنتی خوانش
@khaneshmagazinePromote
307
subscribers
|| از نو بخوان ||
ناداستان، ناداستان خلاق در ایران


من یک روز معتدل، در اوایل پاییز ۹۸، در حالی که چمدان‌هایمان را بسته بودیم برویم منجیل و چندروزی با رفقایمان خوش بگذرانیم، داشتم می‌مُردم. یعنی طور غریبی شدم که به قول قدیمی‌ها جان داشت از قفس بدنم رها می‌شد. در آن لحظه با درد مفرطی که در سینه‌ام داشتم و همه‌اش ناگهان آوار شد توی گلویم، فکر ‌کردم دیگر نمی‌توانم حرف بزنم و این خفقان‌آورترین اتفاقی بود که داشت برایم می‌افتاد. حتی نمی‌توانستم کمک بخواهم. فکر می‌کردم مرگ چیزی شبیه به همین سکوت اجباری، خفگی، لالی، یا الکنی است… این آخری واژه‌ی بهتری‌ست. الکن شده بودم و دستم از حرف زدن و کمک خواستن کوتاه… .

#مجله_خوانش
#از_نو_بخوان
#مینا_حسنی
#ناداستان
#ناداستان_خلاق
ادامه‌ی متن را در سایت مجله‌ی خوانش بخوانید:

http://khaneshmagazine.com/1401/06/raghsidan-bar-labeye-partgah/
ناداستان • ناداستان خلاق در جهان
جستار «شواهد فیزیکی» • نویسنده: کلی گری کارلایل • مترجم: سام حاجیانی

اتاقی که مسئولِ مربوطه به طرف آن هدایتم می‌کند، تاریک است و وقتی پرده‌ی ضخیمِ تنها پنجره را می‌کشد، تاریک‌تر هم می‌شود. حلقه‌ی فیلم را در دستگاه نمایش اسلاید قرار می‌دهد، دستگاه را روشن می‌کند، و یادم می‌دهد چطور با ریموت کنترلِ آن کار کنم: جلو، عقب، تنظیم، زوم. زیاد حرف نمی‌زند، و به نظر می‌‌آید که می‌خواهد هرچه زودتر برگردد سراغ بازی کامپیوتری‌ای که با آن مشغول بود. خوشحالم که ازم نپرسیده در این اسلایدهای قدیمی روزنامه دنبال چه می‌گردم، ولی بخشی از وجودم می‌خواهد به او بگوید. از چیزی که ممکن است پیدا کنم می‌ترسم، و دوست ندارم تنهایی دنبالش بگردم. مسئول می‌رود، و من می‌مانم با صدای دستگاه، وِزوِز فَن‌، تلق‌تولوق و وِروِرِ فیلم همان‌طور که ردش می‌کنم تا به اسلایدهای بعدی برسم.

#از_نو_بخوان
#مجله_خوانش
#سام_حاجیانی
#کلی_گری_کارلایل
#ناداستان
#ناداستان_خلاق
#ناداستان_جهان
متن کامل را در سایت مجله‌ی خوانش بخوانید:
http://khaneshmagazine.com/1400/11/shavahede-fiziki/
پوشه‌ها • زنان داستان‌نویس ایران
«ماهرخ پورزینال؛ شاعر یا داستان‌نویس، مساله این است» • نویسنده: زهرا علیپور

تا دهه‌های اول و دوم قرن معاصر، زنان به نسبت کمتر از مردان دل‌سپرده و فعّال در دنیای ادبیات بودند و آنانی که پا در این وادی گذاشتند، قریب به اتفاق یا از درباریان و منصوبان‌شان بودند یا از طبقه‌ی روشن‌فکر ودارای والدینی تحصیل‌کرده و تاثیرگذار. ماهرخ پورزینال امّا شاعری‌ست که در هیچ‌یک از این دو دسته‌ قرار نمی‌گیرد.

#مجله_خوانش
#از_نو_بخوان
#زنان_داستان_نویس_ایران
#داستان

متن کامل را در سایت مجله‌ی خوانش بخوانید:
http://khaneshmagazine.com/1400/11/mahrokh-pourzeynal/
ناداستان • ناداستان خلاق در جهان
جستار «شکل پوچی» • نویسنده: برندا میلر • مترجم: مینا حسنی

مادرش سه هفته قبل از پایان ترم مرد. و آن پسر، که دانشجوی خوبی هم بود: به من ایمیل ‌زد تا خبر را بگوید و اجازه‌ بگیرد که چند روزی نیاید. جواب دادم: «حتمن، تا هروقت که فکر می‌کنی لازم است، نیا». به او گفتم که می‌تواند انصراف بدهد، یا به دانشگاه اعلام کند که به خاطر این ماجرا برای امتحانات آمادگی ندارد، اما قول داد که هفته‌ی آینده برگردد سر کلاس. و برگشت.

#از_نو_بخوان
#مجله_خوانش
#برندا_میلر
#مینا_حسنی
#ناداستان
#ناداستان_خلاق
#ناداستان_جهان

متن کامل را در سایت مجله‌ی خوانش بخوانید:

http://khaneshmagazine.com/1400/11/shekle-poochi/
ناداستان • ناداستان خلاق در جهان
جستار «قرار ملاقات» • نویسنده: برندا میلر • مترجم: پروین سهیلی

بلند می‌شوم و قهوه درست می‌کنم. منتظرم آب جوش بیاید، به عکس‌‌ها و شعرها و نقل‌قول‌هایی که با آهن‌ربا به در یخچالم چسبانده‌ام نگاه می‌کنم. واقعاً تا به حال، برای مدتی طولانی‌ به این عکس‌ها و نوشته‌ها نگاه نکرده‌ام. معمولاً وقتی به سمت در یخچال می‌آیم، نگاهی گذرا به آن‌ها می‌اندازم. امروز صبح، سعی می‌کنم بادقت و بدون‌ پیش‌فرض، به این عکس‌ها نگاه کنم؛ انگار کاملاً غریبه‌ام. سعی می‌کنم بفهمم وقتی این مرد به آن‌ها نگاه می‌کند، درباره‌شان چه فکری می‌کند و بالطبع، درباره‌ی من چه فکری می‌کند.

#ناداستان
#ناداستان_خلاق
#پروین_سهیلی
#برندا_میلر
#brendamiller
متن کامل را در سایت مجله‌ی خوانش بخوانید:

http://khaneshmagazine.com/1400/11/gharare-molaghat/
ناداستان • ناداستان خلاق در جهان
«مرگ خوک» • نویسنده: ای. بی. وایت • مترجم: آزاده مالکی

در اواسط سپتامبر چندین شبانه‌روز را با یک خوک ناخوش سر کردم؛ فکر می‌کردم که بتوانم روی زمان زیادی که صرف آن می‌کنم حساب باز کنم، تا اینکه در نهایت خوک مرد و من زنده ماندم، ورق برگشت و دیگر چیزی باقی نماند که بشود رویش حساب کرد. حتی همین حالا که به این واقعه نزدیکم، نمی‌توانم زمان را به دقت به یاد بیاورم و نمی‌توانم بگویم مرگ در شب سوم اتفاق افتاد یا چهارم. این عدم اطمینان مرا با حسی از خودویرانگری، آزرده و رنجور می‌کند. اگر از سلامت کافی برخوردار بودم، می‌دانستم چند شب را با یک خوک به سر برده‌ام.

#مجله_خوانش
#از_نو_بخوان
#ناداستان
#ناداستان_جهان
#ای_بی_وایت
#آزاده_مالکی

متن کامل را در سایت مجله‌ی خوانش بخوانید:

http://khaneshmagazine.com/1400/09/marge-khook/
پوشه‌ها • خاستگاه داستان کوتاه
«هرمان ملویل: جستجوگر تاریکی‌ها» • نویسنده: آزاده خدایی


هرمان ملویل (۱۸۱۹-۱۸۹۱) نویسنده‌ای است که داستان‌هایش را زیست کرد و به خلق آثاری نائل شد که توانست داستان کوتاه آمریکا را از سطح تجاری و سرگرم‌کننده به آثار ادبی فاخر و هنری برساند. ملویل در این مسیر تنها نبود و پیشگامان مطرحی همچون ادگار الن پو و ناتانیل هاتورن نیز نقش پررنگی در شکوفایی آنچه امروز داستان کوتاه شمرده می‌شود داشته‌اند.
ملویل در سال ۱۸۱۹ در نیویورک متولد شد و به سبب افت و خیزهای متفاوتی که در خانواده داشت، از جمله ورشکستگی پدرش، مجبور شد به مشاغل مختلفی چون کارمندی بانک، معلمی مدرسه، و ملوانی روی آورد. بیشتر آثار ملویل حاصل خاطرات سفرهای دریایی وی به مناطق مختلف بوده است.

#داستان_کوتاه
#هرمان_ملویل
#مجله_خوانش
#از_نو_بخوان
#آزاده_خدایی

ادامه‌ی این مطلب را در سایت مجله‌ی خوانش بخوانید:

http://khaneshmagazine.com/1400/09/herman-melville/
ناداستان > ناداستان خلاق در ایران
«کنار رودخانه‌ی هادسون با والریا لوییزلی»؛ نویسنده: راضیه مهدی‌زاده

من به او حسودی می‌کنم. او از من پنج سال بزرگ‌تر است. یک پالتوی زرد خوشرنگ پوشیده و تمام سالن مدرسه‌ی نیواسکول، پر از دانشجویانی‌ست که از ته دل آرزو می‌کنند روزگاری مثل او نویسنده شوند: نویسنده‌ای معروف، پرفروش، چندزبانه و از همه مهم‌تر نویسنده‌ی برگزیده‌ی نیویورک تایمز که کم‌تر از چهل سال سن دارند.
جشن امضای کتاب سومش است. -کتابی که به تازگی در ایران ترجمه شده است- «بایگانی کودکان گمشده» ترجمه‌ی ویدا اسلامیه- اما من کتاب دیگری از او را در دست دارم؛ کتابی که باعث شد به او حسودی‌ام بشود. همچنین کتابی که سرآغاز دوستی ما بود، در شهری که هردویمان در آن غریبه بودیم.

#مجله_خوانش
#از_نو_بخوان
#راضیه_مهدی_زاده
#ناداستان_خلاق
#ناداستان

ادامه‌ی این متن را در سایت مجله‌ی خوانش بخوانید:
http://khaneshmagazine.com/1400/08/kenare-roodkhaneye-hadson/
ناداستان • ناداستان خلاق در جهان
«در مذمت لذت زندگی» • نویسنده: فیلیپ لوپیت • مترجم: نیلوفر صادقی

سال پشتِ سال گذشته و من رفته‌رفته از مضحکه‌ی معروف به لذت زندگی گریزان و بیزارتر شده­‌ام، از، چه می‌گویند، این‌که بدانی چطور زندگی کنی و قلق لذت‌بردن از زندگی دستت بیاید. اشتباه نشود، بنده با همه‌ی شکل‌های لذتِ جانانه از زندگی مخالف نیستم. بالاخره آدمیزاد هر جا که باشد ممکن است ناغافل تبِ شادمانی بیفتد به جانش و خودش هم تقصیر نداشته باشد؛ مثل وقتی که  آنفولانزای آسیایی حمله می‌کند یا هوا یک‌باره بهتر می‌شود (این دومی بیشتر وقت‌ها علت بلافصل نشاط آدمی است). خیر. مسأله‌ی من چیز دیگری‌ست. من با تبدیل چنین امر خصوصی‌ای به آیینی منکوب‌کننده و مد کردنش در جامعه است که مشکل دارم. احتمالاً فرانسوی‌ها که پیک‌نیک را به مقام عالی‌ترین آیین متمدنانه رسانده‌اند، این‌جا هم پایشان گیر است و چنین سبکی را مد کرده‌اند، سبکی پرزرق‌وبرق و خودنما و چشم‌گیر.

#مجله_خوانش
#از_نو_بخوان
#ناداستان_خلاق
#ناداستان
#فیلیپ_لوپیت
#نیلوفر_صادقی
متن کامل را در مجله‌ی خوانش بخوانید:

http://khaneshmagazine.com/1400/07/dar-mazemmate-zendegi/
داستان • مرورنویسی - داستان
«تکه‌های قلب یک نویسنده» • درباره‌ی مجموعه داستان کوتاه «قلب نارنجی فرشته»؛ مرتضی برزگر • نویسنده: آرزو قیصریه

کتاب قلب نارنجی فرشته اولین بار زمستان نود و شش توسط نشر چشمه انتشار یافت و تا کنون چندین بار باز نشر شده است. این کتاب شامل ده داستان کوتاه است که درونمایه­‌ی مشترک آن‌ها فقدان و کم شدن است.
در این یادداشت داستان‌های این مجموعه با توجه به عناصر داستان بررسی می­‌شود و قصد بر این است که در هر داستان به اصلی‌ترین عنصری که در آن باعث جلب توجه بیشتری می‌شود پرداخته شود.
آنچه در داستان‌ها بیشتر از همه به چشم می­‌خورد، پیرنگ مشخص هر داستان است، که ممکن است قوت و ضعف‌هایی داشته باشد، اما در نهایت طوری پیش می‌­رود که قهرمان از خط اصلی منحرف نمی‌­شود و برآیند کنش‌ها و تنش‌ها همه در جهت پیشبرد قهرمان به سمت هدف نهایی هستند. در هیچ داستانی اعوجاج  و تغییر مسیر غیر ضروری برای شخصیت داستان دیده نمی­‌شود.

#از_نو_بخوان
#مجله_خوانش
#مرتضی_برزگر
#قلب_نارنجی_فرشته
#آرزو_قیصریه

متن کامل را در سایت مجله‌ی خوانش بخوانید:

http://khaneshmagazine.com/1400/03/tekkehaye-ghalbe-yek-nevisandeh/
پوشه‌ها • زنان داستان‌نویس ایران
«منصوره حسینی؛ نویسنده‌ای نقاش یا نقاشی نویسنده؟» • نویسنده: زهرا علیپور

اگر نام منصوره حسینی نقاش را جستجو کنیم، ده‌ها مطلب از زندگی و آثار او به چشم می‌خورد ولی منصوره حسینی نویسنده هم بود. او با رمان بلند «پوتین گلی» جزو نویسندگان زن ایرانی‌ست که پیشه‌ی اصلی‌اش نقّاشی‌ست. منصوره در سال ۱۳۰۵ شمسی در تهران و در خانواده‌ای مرفّه به دنیا آمد. خانه‌ی پدری او، با سبک معماری ایرانی، قاجاری در خاطرات کودکی‌اش ثبت شده بود، خانه‌ای بزرگ با حوضی فیروزه‌ای. در همین خانه بود که دختر، تصویر کاج  داخلِ حیاط  را کشید و پدر را متقاعد کرد که  برای یادگیری و آموزش نقاشی به او معلم هنر سرخانه بگیرد. منصوره لیسانس نقاشی خود را در سال ۱۳۲۸ از دانشکده هنرهای زیبای تهران دریافت کرد و خود نیز بعدها به تدریس در هنرستان هنرهای زیبای تهران و همچنین تدریس در دانشکده‌ی هنرهای زیبا پرداخت.

#از_نو_بخوان
#مجله_خوانش
#منصوره_حسینی
#زهرا_علیپور
#زنان_داستان_نویس_ایران
متن کامل را در سایت مجله‌ی خوانش بخوانید:

http://khaneshmagazine.com/1400/05/mansoure-hosseini/
Telegram Center
Telegram Center
Channel