«زندگی
در فیلمی علمی_تخیلی»
نوشتهی سیلویا رنفانی
ترجمهی نیلوفر صادقی
فعلاً که
در امانم. بچهها پیش پدرشان هستند ـ ویروس را به جان هم میاندازند، به سروکلهی هم میکوبند. کمسنتر و قویتر و زیباتر از آنند که تسلیم شوند. بخت با من یار بوده و از این بابت شاکرم. تنها
در آپارتمان خالی مینشینم، یعنی تلپی روی کاناپه ولو میشوم. حال کریستوف کلمب را دارم وقتی پایش به آمریکا رسید. استراحت میکنم. اولین بار است
در کل عمرم که ولوشدنم روی کاناپه خدمت به جامعه محسوب میشود. کاری نیست که انجام دهم،
در بهشت افسردهها هستم. آخرین بار کِی بود که کار خاصی نداشتم؟ بمانیم خانه؟ خیلی هم خوب. با کسی حرف نمیزنم، هنوز
در مرحلهی انکارم. یعنی از اول اولش
در همین مرحله بودم. اخبار نقطهی چشمکزن قرمزی را یکجایی روی کره زمین نشان داد…
#از_نو_بخوان #مجله_خوانش #ناداستان_خلاق_در_جهان#جستار#نیلوفر_صادقیادامه مطلب را
در لینک زیر بخوانید: