صدا، آزاد!

Channel
Logo of the Telegram channel صدا، آزاد!
@khanandegiPromote
246
subscribers
Send your suggestions to: @shahab_shahrzad
Audio
🔹 گفت و گوی رادیو ایران با محمد مطلق درباره تبعات قانون بومی‌گزینی و محلی‌گرایی
این سلسله گفت و گوها با تمرکز بر ابربحران‌های ایران ادامه خواهد داشت.

🔸@farsighafghaz
صدا، آزاد!
چرا #فیلم شروع نمی‌شود؟! #شهاب_شهرزاد دقیقه‌ی چهل و پنجمِ نمایشِ فیلم است. هنوز نمی‌دانیم چرا باید این آدم‌ها را دنبال کنیم. فیلم، هرچه به در و دیوار می‌کوبد، داستان، شروع نمی‌شود. از خودم می‌پرسم: سازندگان این فیلم‌ها، دنبالِ چه بوده‌اند؟ افزدون بر ارزش‌های…
این‌گونه است که گاه به گاه، تنها شهاب‌هایی در این آسمانِ خاکستری به چشم می‌آیند. آن‌جا که سینما، بی‌اعتنا به شعار و سفارش، راهی به سوی پشتوانه‌ی اصلی‌اش یعنی مخاطبِ امروز می‌جوید. در چنین وضعیتی از سینماست که معدود آثاری همچون صبحانه با زرافه‌ها، سینما به حساب می‌آیند. سینمایی که دغدغه‌ی مخاطب دارد، زبان مخاطبِ امروز را می‌شناسد، از سطحی‌گرایی و پیش‌پاافتادگی فراتر می‌رود و به قواعد گونه پایبندیِ خلاق دارد. سینمایی که مثل تجربه‌ی شخصیِ محمود کلاری در قاب و نور و رنگ خلاصه نمی‌شود. سینمایی که برخلافِ بی‌بدن، وقتِ مخاطبش را محترم می‌شمرد و بلافاصله کارش را در معرفی شخصیت‌ها، تعریفِ روابط و جایگاه‌ها و در نهایت؛ داستانپردازی شروع می‌کند.
شوربختانه این، وجهِ غالبِ سینمای امروز نیست. و خوشبختانه این‌گونه تجربه‌های خلاق، هنوز مجالِ تنفس دارند. این خلاصه‌ای یک جشنواره‌ی چهل و دوساله است. نمایه‌ای از کلیت اوضاع فرهنگی کشور: نیازمندِ ساماندهی اتحاد و احترام در بین اجزای شکل‌دهنده‌ی ارتش فرهنگی. نیازمندِ بستری برای وقوع!  با تحققِ این آرمانِ بنیادین، سینمای نوین ایرانی در مختصاتِ شایسته‌اش جای می‌گیرد؛ در مداری فراتر از تکرار! و آن‌زمان است که فیلم، تازه شروع خواهد شد!

@khanandegi
صدا، آزاد!
چرا فیلم شروع نمی‌شود؟! #شهاب_شهرزاد #روزنامه_صبا سه‌شنبه، هفدهم بهمن‌ماه ۱۴۰۲ #جشنواره_فیلم_فجر #سینمای_ایران #نقد 👇 @khanandegi
چرا #فیلم شروع نمی‌شود؟!
#شهاب_شهرزاد

دقیقه‌ی چهل و پنجمِ نمایشِ فیلم است. هنوز نمی‌دانیم چرا باید این آدم‌ها را دنبال کنیم. فیلم، هرچه به در و دیوار می‌کوبد، داستان، شروع نمی‌شود.
از خودم می‌پرسم: سازندگان این فیلم‌ها، دنبالِ چه بوده‌اند؟ افزدون بر ارزش‌های به دست آمده، باز کردنِ راهی در کسب‌وکار با لباس فرهنگ؟ یا اختراعِ دوباره‌ی دوچرخه؟!

#سینمای_ایران به لحاظ تکیه بر منابع دولتی در جایگاهی ایستاده که به ضرورت، نیازمند هم‌افزایی در بین نهادهای موثر و مولد است.
در حالی که جشنواره‌ی فیلم فجر در این سال‌ها پیوسته از جایگاهِ خود در ارائه‌ی بضاعت سینمای ایران دور و دورتر شده، به همان اندازه، حضور و دخالت نهادهای دولتی و شبه دولتی را پررنگ‌تر از همیشه می‌یابیم! یعنی که با سینمایی از همیشه دولتی‌تر روبه‌روییم!
سینمایی که از همیشه بیش‌تر به دنبال اقناع و رضایتِ فرنشینان است؛ سینمایی بی‌اعتناتر از همیشه به مخاطبان اصلی؛ مردم و خانواده‌ها.
سینمای ایران دستکم در برخی حوزه‌های موضوعی، تجربیاتی ارزنده به دست آورده است. مثلا در تاریخ این سینما و نه در زمانه‌ای دوردست، با اثری همچون بازمانده در حیطه‌ی سینمای مقاومت طرف بوده‌ایم؛ اثری که از جهت داستانگویی و روایتِ دراماتیک سینمایی، هنوز الگویی شایسته برای سینماگران متاخر است. اما آیا تجربه‌های اخیر با بهره‌گیری از این اندوخته‌ی ارزشمند، گامی به پیش برداشته‌اند یا به ماقبلِ بازمانده بازگشته‌اند؟ آیا قلب رقه در روایتِ سینمایی ادامه‌ی منطقی سینمای مقاومت است؟
به گمانِ من، بازآمده‌ی سیاست‌های سینمایی در این‌سالیان به هم‌افزایی نرسیده و اساسا چشم‌اندازی روشن را دنبال نکرده است.
چشم‌انداز روشن، یعنی که بتوانیم جایگاه سینمای ایران را در آینده‌ی دور و نزدیک ترسیم کنیم. یعنی با نگاهی راهبردی به سوی مختصاتِ شایسته‌ی این سینما  در بازار جهانیِ فیلم قدم برداریم و چنین نگاهی از قبیله‌گرایی و انحصار در تولید آثار به دور است.
به باور من، #جشنواره‌_فیلم_فجر امروز به درستی نشان می‌دهد که در اداره‌ی این سینما، در راهبَری و مدیریت، به شکل‌گیری "ارتش متحد فرهنگی" کمکی نکرده‌ایم. تحقق ارتش متحد فرهنگی به معنای بهره‌گیری هدفمند از تجربیات نسل‌های پیشین در تولیدات تازه و در صحنه نگه‌داشتن سینماگران صاحبِ توانایی، دغدغه و تفکر با سلایق گونه‌گون است. سلایقی که رنگ‌به‌رنگی و پیوستگی جامعه‌ی متنوع ایرانی را به تصویر بکشد.
از این روست که در سینمای این‌سال‌ها با یک انقطاع تاریخی مواجهیم. تفکر یک جریان است. و سینما در جایگاه یک ساختار زبانی، بستری‌ست برای تفکر. می‌پرسم: کدام حلقه‌ها، پیوندِ و تداومِ جریانِ فکری در این سینما را تامین و تضمین کرده‌اند؟ آیا اساسا نقشه‌ی راهِ فرهنگی و هدف‌گذاری در مسیر تحقق شعارها و آرمان‌ها وجود دارد یا صرفا به تکرار تجربه‌ها و انکار دستاوردها مشغولیم؟
چراها بیش‌ترند: چرا یک جشنواره‌ی معتبر، در چهل و دومین دوره‌ی برگزاری باید معطل انتخاب محلِ برپایی بماند؟! آیا در این تصمیم‌سازی و انتخاب‌ها، نگاهِ کارشناسی تعیین‌کننده است یا ارتباط بین این مدیر و آن نهاد؟ چرا جشنواره‌ای با چنین کارنامه‌ای، باید در جزئی‌ترین موضوعات و حتی کاربرد برخی کلمات در سرنامه‌ی خود، تابع سلیقه‌ی این دبیر و آن مدیر باشد؟ از جنجال در حاشیه‌ی محلِ برگزاری و فرش قرمز گرفته تا حذف سیمرغ مردمی و افزودن این بخش و حذف بخش دیگر تا دیدگاه‌های کلی در برگزاری جشنواره پیوسته دستخوش تغییرات بی‌دلیل بوده‌اند. تغییراتی که اعتبار بیش از چهار دهه برگزاری جشنواره را با علامت سوالی بزرگ رو‌به‌رو کرده است.
در این بین، انقطاعِ جریانِ تفکری سینما، چندان دور از انتظار نبوده است. مدیران سینما، اغلب به جای تحقق انضباط و ضابطه‌مندی و ترسیم چشم‌اندازهای دستیاب، مشغول بالادستی‌ها و شعارهای دلخوش‌کن‌اند.
دخالت‌های مستقیم و بدسلیقه‌ی دولتی در تولیدات سینمایی، به تجربه‌هایی خامدستانه و مجرد انجامیده است. سود هم در تولید، فراهم است!
از تهیه‌کننده‌ی یکی از همین فیلم‌های به اصطلاح راهبردی می‌پرسم: نگران پشت کردنِ مخاطب به فیلمتان نیستید؟ نگرانِ بی‌اعتنایی و قهرِ مخاطب؟
پاسخِ ایشان چنین است: ما، در سینمای راهبردی، نگران میزان استقبال مخاطب نیستیم!
وای بر سینمایی که به نام و با پسوندِ راهبردی و با صرفِ بیت‌المال به تولید می‌رسد، اما راه به جایی نمی‌برد! حتی تلاشی برای جذب مخاطب نمی‌کند! این چه‌جور سینمای راهبردی‌ست؟! مگر می‌توانیم تعریفِ سینما را این‌گونه قَلب و تحریف کنیم؟ سینمایی که در قدم اول و در جایگاهِ یک رسانه، باید به سوی مخاطبانش پل بزند؟ اما اغلبِ این فیلم‌های مورد حمایت، معلوم نیست که اساسا برای کدام مخاطب احتمالی به تولید رسیده‌اند؟ به پشتوانه‌ی کدام مطالعه‌ی مخاطب‌شناسانه و بر اساس تشخیصِ کدام نیاز؟

ادامه...
👇
@khanandegi
چرا فیلم شروع نمی‌شود؟!
#شهاب_شهرزاد


#روزنامه_صبا
سه‌شنبه، هفدهم بهمن‌ماه ۱۴۰۲
#جشنواره_فیلم_فجر
#سینمای_ایران
#نقد

👇
@khanandegi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نقد آهنگ خودت خواستی با صدای مهدی کرمی
سه شنبه دوم بهمن ماه 1402
برنامه باغ هنر - رادیو ایران
مجری - کارشناس : شهاب شهرزاد
NimaAzimi_RadioIran
<unknown>

🎙 گفتگوی برنامه‌ی باغ هنرِ «رادیو ایران» با #نیما_عظیمی - روزنامه‌نگار و کنشگرِ ملّیِ از شهرِ تبریز - درباره‌ی نقشِ #زبان_فارسی در همبستگی ملّی

#شهاب_شهرزاد
#رادیو_ایران

💢

@khanandegi
Audio
کتابفروشی های محلی قلب فرهنگی محله

وقتی که کتاب گران می شود و سرانه مطالعه در کشور پایین می‌آید کتابفروشی‌ها جای خود را به مراکز بزرگ می دهند اینکه این اتفاق خوب است یا خیر موضوعی است که شهاب شهرزاد مجری و کارشناس برنامه #باغ_هنر به آن پرداخته است.

شهاب شهرزاد در بخشی از این گفت و گو می گوید: آخرین تجربه لذت بخشم از شهر کتاب؛ شهر کتاب مرکزی واقع در خیابان زرتشت بود این مرکز که دارای قفسه‎های مختلف کتاب بود به چه دلیل تعطیل می شود و جای خود را به بانک می دهد‌؟

ادامه این گفت و گو را در اینجا بشنوید.

اینستاگرام | سروش | رادیو نما | آی گپ| بله|
@irib_radioiran
Zire asemone Iran
Hasan Mahdi Etebari
تیتراژِ برنامه: زیر آسمان ایران
خواننده: #حسن_مهدی_اعتباری

شاعر: #شهاب_شهرزاد
آهنگساز: #کیارش_بیات

@khanandegi
صدا، آزاد!
وزیر گردشگری ایران و تبلیغ برای توالت‌های تاجیکستان! @khanandegi
با دیدن این تصاویر و سخنان وزیر گردشگری، به یاد تکه‌ای از یک گفت‌وگو در مجموعه‌ی سلطان و شبان افتادم. آن‌جا که سلطان (مهدی_هاشمی) به سلطان‌بانو (گلاب_آدینه) می‌گوید: شما سلطان‌بانوی مایی، یا سلطان‌بانوی وزیر اعظم؟!
چه طنز و تضادِ بی‌نظیری!
حالا باید دید عزت‌الله ضرغامی وزیر گردشگری ماست یا مبلغ توالت‌ها و مساجد تاجیک؟ کجای دنیا وزیر گردشگری یک کشور، چنین با خودزنی و تحقیرِ وطنش و با سخنان نسنجیده آن‌هم در جایی که نباید، به نقضِ غرض رسیده است؛ مشغولِ  تبلیغِ منفی و تخریب و انکار توان و تاریخ و تمدن کشور متبوعش! در گوشه‌ای از وطن فارسی که بخشی از پیشینه‌ی ایران فرهنگی بوده است، پُزِ هنر مستراح‌سازی و مدیریت توالت کشور میزبان را می‌دهد تا بگوید ما در مدیریت توالت مانده‌ایم چه برسد به دستاوردهای عظیمی که شعارش را می‌دهیم! این پیامی‌ست که وزیر گردشگری به جهانیان مخابره می‌کند! پیامی که می‌بایست ابتدا به همکارانش در دولت می‌رسانده! در انتها و صرفنظر از این نگاهِ تقلیل‌گرای خطرناک در حوزه‌های فرهنگی، خوب است به عنوان وزیر میراث فرهنگی، لااقل تاریخ و پیشینه‌ی ساخت مستراح در سرزمین مادری را مطالعه کنیم و دستکم بدانیم حتی الگوی توالت‌های فرنگی و جدید امروز در پیشرفته‌ترین کشورها، همان مستراحِ کهنِ هخامنشی‌ست!

#شهاب_شهرزاد
#برنامه_باغ_هنر
#رادیو_ایران
#۲۷آبان۱۴۰۲

@khanandegi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
وزیر گردشگری ایران و تبلیغ برای توالت‌های تاجیکستان!

@khanandegi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بی ادب را به زر مگو که نکوست
ادب مرد به ز دولت اوست
#مکتبی_شیرازی

با رفتار زننده و بی‌ادبانه‌ی #علیرضا_منادی_سفیدان رئیس #کمیسیون_آموزش_مجلس هنگامِ دردِدلِ #معلم_خوزستانی به یاد جمله‌ی قصار #مصطفی_میرسلیم افتادم که: اگر همه‌ی کشور، مثل #مجلس_یازدهم باشد، #بهشت می‌شود!
و البته به یادِ صداقتِ تاریخی‌اش، آن‌جا که گفته بود: من کاری به نظر #مردم ندارم!
حالا هم رئیس کارگروه آموزشی مجلس شورای اسلامی، در پیشگاه #ولی_نعمتان و هنگام بیانِ دردِ فرهنگیان، یا دندان‌هایش را تمیز می‌کند یا مشغولِ خوردن و خاراندن است!


#شهاب_شهرزاد
#برنامه‌_باغ_هنر
#رادیو_ایران
۷ #آبان۱۴۰۱

#radio
#radioiran
#shahabshahrzad
#shahab_shahrzad
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
از همان زمان کودکی،
من به نظارت تو احتیاج دارم
می‌روی و نگاه هایت را می‌بری
جای پا و قدم‌هایت را می‌بری
بی‌تاب همان سواحل شنی
نشستم و پایداری می‌کنم
خاک‌بازی می‌کنم
ای #وطن که از ساکنانت خالی شدی
من به حمایت تو احتیاج دارم
آب و تابم از دستم رفت
رفتگانم را برگردان!

#شمس_آقاجانی ۱۴۰۲ - ۱۳۴۷


#باغ_هنر
#رادیو_ایران
#شهاب_شهرزاد
#۱۸ #شهریور۱۴۰۲
#شعرخوانی
#تکه_شعر

@khanandegi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مادربزرگ!
گم کرده‌ام در هیاهوی شهر
آن نظربند سبز را که در کودکی
بسته بودی به بازوی من
در اولین حمله‌ی ناگهانی تاتار عشق
خمره‌ی دلم بر ایوان سنگ و سنگ شکست
دستم به دست دوست ماند
پایم به پای راه رفت
من چشم خورده‌ام
من چشم خورده‌ام؛
من تکه تکه از دست رفته‌ام
در روز روز زندگانی‌ام...

#حسین_پناهی

#شعرخوانی
#شهاب_شهرزاد

#رادیو_ایران
#زادروز_شاعر
#۶شهریور ۱۴۰۲
#برنامه‌_باغ_هنر

#hoseinpanahi
#shahabshahrzad
#shahab_shahrzad

@khanandegi
چند واژ‌ه‌ی عربیِ رایج در فارسی
و برابر آن‌ها


ایاب‌وذهاب ← رفت‌وآمد/ رفت‌وبرگشت
حق‌الزحمه ← دستمزد
حوادث غیرمترقبه ← پیشامدهای ناگهانی
دایرة‌المعارف ← دانش‌نامه
سایرِ ← دیگر
سریع‌السیر ← تندرو
صعب‌العلاج ← سخت‌درمان
عکس‌العمل ← واکنش
علی‌الخصوص ← به‌ویژه
فارغ‌التحصیل ← دانش‌آموخته
فوق‌الذکر ← پیش‌گفته/ یادشده
فی‌المثل ← برای نمونه
قدیم‌الایام ← دیرباز/ گذشته‌های دور
قرون وسطیٰ ← سده‌های میانه
کثیرالانتشار ← پرشمارگان
کشف‌الآیات ← آیه‌یاب
کشف‌الابیات ← بیت‌یاب
کمافی‌السابق ← مانند گذشته/ همچنان
لاینفک ← جدانشدنی/ جدایی‌ناپذیر
لوازم‌التحریر ← نوشت‌افزار
محترقه ← آتش‌زا
محیرالعقول ← شگفت‌انگیز
مع‌الاسف ← با افسوس/ با دریغ
من‌حیث‌المجموع ← روی‌هم‌رفته
و امثالهم ← و مانند آن‌ها/ این‌ها

یادآوری:
هنگامی می‌توانیم واژ‌ه‌ی فارسی را بر واژه‌ی بیگانه ترجیح دهیم که هردو دستکم به‌لحاظ سبکی و معنایی یکسان باشند و بتوان آن‌ها را با ارزش یکسان به‌کار برد. برای نمونه، «دانشنامه» بر «دایرة‌المعارف» ترجیح دارد، ولی «کارمایۀ» فارسی بر «انرژیِ» فرانسوی ترجیح ندارد یا به‌جای «مراقب آزمون سراسری» نمی‌گوییم و نمی‌نویسیم «نگهبان/ دیده‌بان آزمون سراسری».

#پاسداشت_زبان_فارسی


@khanandegi
Telegram Center
Telegram Center
Channel