🖌 کارگران میدانی در یک نگاه
کار کارگران «میدان» بسیار سخت است. باید با کارگر در میدان کارگری بود، همراهش در ساختمان کار کرد و شب کنارش بود تا بتوان شدت و عوارض کارش را حس کرد. باید بچه هایی که پدران شان را در این محیط های ناامن از دست داده اند را دید. و یا خواسته ها و آرزوهای بچه هایی را شنید که پدران شان قطع نخاع شده اند؛ یا دیسک کمر دارند و چند سال است بدون هیچ درآمد و بیمه ای روی تخت افتاده اند؛ تا با تمام وجود گوشه ای از رنج و خستگی آنها را درک کرد.
داخل راهرو روی پله ها نشسته ام. پیرمردی با عصایی در دست به سختی از پله ها بالا می آید و لنگ می زند. انگار که غمی بزرگ توان راه رفتن را از او گرفته است. آدرس چند کارگر را که در آن هتل اتاقی کرایه کرده اند را از من خواست. اتاق را به او نشان می دهم. همین که پیرمرد در اتاق را می زند، در باز می شود و سه کارگر، او را در آغوش می گیرند. صدای گریه و زاری شان، هتل را در بر می گیرد. پیرمرد برای بردن لباس، کیف و دیگر وسایل شخصی «حبیب الله» آمده بود؛ کارگر جوانی که یک ماه پیش هنگام حفاری چاه دچار برق گرفتی شده و جان خودش را از دست داده بود. شاید این لباس ها و پاسپورت و چند قطعه عکس از سه فرزندش، تنها سرمایه به جا مانده برای زن و بچه هایش باشد.
هر روز ساعت ۵ و نیم صبح، کله سحر، در دل تاریکی شب، از هر کوچه و خیابان کسانی با صورت های غم زده و پشت های خم شده؛ با پاهای لنگان به طرف «میدان» اصلی شهر به راه می افتند. بیش از ۲۰۰ نفر انسان که از ۱۵ تا ۷۰ ساله در بین شان دیده می شود. چند روز است که صبح زود همراه شان به میدان می آیم. طی این چند روز، هیچ وقت صدای خندیدن از کسی بلند نشد. اما ناله و گلایه از بیکاری و سختی کار را از زبان اکثرشان شنیدم.
در «میدان»؛ کارگران به چند دسته تقسیم شده اند که هر تازه واردی بعد از چند دقیقه، حساب این تقسیم بندی دستش می آید؛ تعصب و برتری زبانی و نژادی عیان و روشن است. کارگران «عرب» یک طرف میدان می نشینند و انواع توهین ها و بی حرمتی ها را می شنوند. کارگر «ایرانی» و «سوری» طرف دیگر میدان و کارگران «کرد عراقی» اول میدان هستند. صاحب کار و کارفرما هم که وارد میدان می شود، از قبل تصمیم گرفته که کدام یک از کارگران را به کار گیرد.
دستمزد کارگران میدانی نسبت به چند سال گذشته کاهش پیدا کرده و از ۳۵ و ۴۰ هزار دینار به ۲۰ و ۲۵ هزار دینار رسیده است. از دلایل اصلی این کاهش دستمزد می توان به بیکاری شدید در منطقه و کشور های همسایه؛ جنگ و آوارگی بیکاری ناشی از آن و نبود اتحاد کارگران و یا عدم وجود تشکل مستقل کارگری اشاره کرد.
کارگر ایرانی برای خروج از مرز ایران باید برای بار اول ۲۴۰ هزار تومان پرداخت کند. این مبلغ برای بار دوم و سوم افزایش زیادی خواهد داشت. حکومت «اقلیم» کردستان هم برای ورود حدود ۴۰۰ هزار تومان از هر کارگر می گیرد که این مبلغ بابت حضور یک ماه کارگر در منطقه حکومت اقلیم است. این مبالغ ورودی نیز برای کارگر ایرانی در این شرایط اقتصادی بسیار زیاد است و رنج های به دوش کشیده آنها را سنگین تر می کند.
بیشتر کارگران ایرانی که برای جویای کار به عراق می روند، همراه پیمانکاران ریز و درشت ایرانی کار می کنند و اکثرا در همان محیط کار ساکن هستند که این مکان ها از امنیت و امکانات بهداشتی کافی برخوردار نیستند. کارگران در قبال ۱۰ الی ۱۱ ساعت کار، مبلغ ۹۰ تا ۱۰۰ هزار تومان دستمزد دریافت می کنند. در حالی که همین کارگر در «میدان کارگری» در قبال ۸ ساعت کار، دو برابر و نیم این دستمزد را دریافت می کند. بازنشستگی و استفاده از بیمه برای کارگر ساختمانی جزء مسخره ترین جملات است؛ زیرا که باید ۳۵ سال سابقه پرداخت بیمه را داشته باشید! قانون گذار کار میدانی و ساختن آسمان خراش و برج و فروشگاه و اساسی ترین نیاز جامعه را جزء مشاغل راحت قلمداد کرده است. این در حالی است که بدون شک بعد از مدتی، عوارض محیط کار، مانند دیسک کمر و گردن، آرتروز، نقص عضو، افسردگی و خودکشی مهمان کارگر ساختمانی خواهد بود.
این تنها گوشه ای از مشکلات و شرایطی است که کارگران در آن به سر می برند. بدون شک اگر کارگران برای پایان دادن به این مناسبات اقتصادی و اجتماعی حاکم بر جامعه متحد نشوند و شوراها و تشکل های مستقل خود را ایجاد نکنند؛ نه تنها مشکلات خود و خانوادهای شان حل نمی شود، بلکه مصایب آنها بدتر از قبل تشدید می شود.
پیش به سوی ایجاد تشکل های مستقل کارگری
✍ مهرداد صبوری - ۲/۸/۹۷
🔺مهرداد صبوری کارگر ساختمانی است که هفته گذشته به همراه سه دوست جوان دیگرش؛ امید احمدی، شاهو صادقی و آرام محمدی برای گذراندن دوران محکومیت خود، روانه زندان شهر
#کامیاران در استان کردستان شدند. جرم آنها حضور در مراسم
#اول_ماه_مه ، روز جهانی کارگر سال ۹۵ بود.
#کارگر_زندانی_آزاد_باید_گرددhttps://t.center/khamahangy