📚 ابیات کتاب مشاعره
انتخاب و تدوین امیراسماعیل آذر
#پ ۱۳
پیش از آن کاندر جهان باغ و می و انگور بود
از شرابِ لایزالی جانِ ما مخمور بود
#مولانا
پیش از این بود حکایت همه از شیشه و سنگ
مَثَل امروز حدیث دل ما و دل توست
#یغمای_جندقی
پیش از تو بسی شیدا میجست کرامتها
چون دید رخ ساقی بفروخت کرامت را
#مولانا
پیش امواج حوادث پایداری سهل نیست
مرد باید تا نیندیشد ز توفان، مرد کو؟
#رهی_معیری
پیش تقدیر از تلاش بیش و کم بگریختم
با سفالین کاسهام، از جام جم بگریختم
#جواهری_وجدی
پیش تو جامه در برم، نعره زند که بردرم
آمدمت که بنگرم، گریه نمیدهد امان
#هوشنگ_ابتهاج (سایه)
پیش تو، غم دل که نهان بود نگفتیم
گفتیم صد افسانه و مقصود نگفتیم
#اهلی_شیرازی
پیش چشم اختران گویا زمین دیوانه است
چون شود پرتاب هر شب سوی او سنگِ شهاب
#کمال_اجتماعی (گلبانگ)
پیشِ چشمی که به یکتاییِ آن سرو رسید
طوق هر فاختهای های هو الله بوَد
#صائب
پیشِ خورشیدِ رُخت خواست چراغ افروزد
شمع را تیغِ سحر آمد و گردن زد و رفت
#یغمای_جندقی
پیش رخ تو ای صنم کعبه سجود میکند
در طلب تو آسمان جامه کبود میکند
#هوشنگ_ابتهاج (سایه)
پیش سالک گفت و گو از سربلندیهای جاه
همچو عکسِ نخل در آبِ روان پادرهواست
#واعظ_قزوینی
پیش صدرِ مصطفی بین هم بلال و هم صهیب
این چو عود آن چون شکر در عود سوزان آمده
#خاقانی
پیش کمان ابرویش لابه همیکنم ولی
گوش کشیده است از آن گوش به من نمیکند
#حافظ
#مشاعره
خاکستر ققنوس