View in Telegram
خاکستر ققنوس
تا روی عرقناک ترا دید نگاهم زد غوطه به سرچشمۀ خورشید نگاهم از حوصلۀ دیدۀ من گرد برآورْد از بس ز تماشای تو بالید نگاهم بر مرکز خال تو مرا تا نظر افتاد در دایرۀ چشم نگنجید نگاهم شد دیدۀ بیدار مرا خواب پریشان از بس به خود از شرم تو لرزید نگاهم مشقی که ز نظّارۀ…
جز گریه کجا روی دلی دید نگاهم
از دیده برآید به چه امّید نگاهم

از حسرت نظّارۀ رخسار تو چون شمع
امشب همه شب بر مژه پیچید نگاهم

از معجز حسنِ که نظر یافت که امروز
در دیده شد آیینۀ خورشید نگاهم

در خواب ندیدم رُخت ای دولت بیدار
چندانکه به امّیدِ تو خوابید نگاهم

یک‌ره به کف پای تو مالیدم و صد بار
بر گِرد سر هر مژه گردید نگاهم

تا سجده‌گه عشق و هوس شد نتوان یافت
جایی که در آن کوی نلغزید نگاهم

از بس شده‌ام گرم تماشای تو امشب
بر هر مژه چون شمع توان دید نگاهم

از حیرت دیدار زدم تا مژه بر هم
مانند غبار از مژه پاشید نگاهم

تا روی ترا دید، خیابان گلی شد
از دیده زبس لاله و گل چید نگاهم

راقم همه بودند به جز یار درین بزم
امروز چه گویم که چه‌ها دید نگاهم

#راقم_مشهدی
سعدالدین محمد (- ۱۱۰۰ ه.ق)

📚 کاروان هند (ج ۱ ص ۴۳۶)
مولف: احمد گلچین معانی
ناشر: آستان قدس رضوی ۱۳۶۹

#غزل‌های_هم‌آهنگ

خاکستر ققنوس
Telegram Center
Telegram Center
Channel