باب (5): پوشيدن بهترين لباس
▫️عَنْ عُمَرَ رضی الله عنه : أنَّهُ رَأَى حُلَّةً سِيَرَاءَ عِنْدَ بَابِ الْمَسْجِدِ، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، لَوِ اشْتَرَيْتَ هَذِهِ فَلَبِسْتَهَا يَوْمَ الْجُمُعَةِ، وَلِلْوَفْدِ إِذَا قَدِمُوا عَلَيْكَ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ﷺ : «إِنَّمَا يَلْبَسُ هَذِهِ مَنْ لا خَلاقَ لَهُ فِي الآخِرَةِ». ثُمَّ جَاءَتْ رَسُولَ اللَّهِ ﷺ مِنْهَا حُلَلٌ، فَأَعْطَى عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ رضی الله عنه مِنْهَا حُلَّةً، فَقَالَ عُمَرُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ! كَسَوْتَنِيهَا وَقَدْ قُلْتَ فِي حُلَّةِ عُطَارِدٍ مَا قُلْتَ؟ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ﷺ: «إِنِّي لَمْ أَكْسُكَهَا لِتَلْبَسَهَا». فَكَسَاهَا عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ رضی الله عنه أَخًا لَهُ بِمَكَّةَ مُشْرِكًا. (بخارى:886)
▪️ترجمه: عمر رضی الله عنه پارچة ابريشمي را ديد كه در آستانه مسجد النبي ﷺ براي فروش به نمايش گذاشته شده بود. عرض كرد: اي رسول خدا! چقدر خوب است، اگر شما اين پارچه را بخريد و در روزهاي جمعه و هنگام ملاقات با هيئت هايي كه به خدمت شما مي رسند، آن را بپوشيد؟ رسول الله ﷺ فرمود: «اينگونه پارچه ها را كساني مي پوشند كه از نعمتهاي آخرت، سهمي نداشته باشند». پس از مدتي، چند دست لباس از همان پارچه، به آنحضرت ﷺ هديه دادند. رسول خدا ﷺ يكي از آنها را به عمر رضی الله عنه داد. ايشان عرض كرد: يا رسول الله! اين پارچه را به من بخشيدي تا بپوشم در حالي كه قبلاً پوشيدن آن را مذمت فرمودي. رسول خدا ﷺ فرمود: «من آن را نداده ام كه بپوشي». بعداً عمر رضی الله عنه آن پارچه را براي برادر مشرك خود كه در مكه بود، فرستاد.