🔹چرا #ظفرقندی بعد از رای اعتماد به زیارت حاج #داود_کریمی رفت؟!شهید حاج داود کریمی از بنیانگذاران
#سپاه بود که با شروع جنگ ابتدا فرمانده غرب کشور و زمانی هم فرمانده جنوب کشور بود!
او قهرمان بیبدیل شکستن
#حصر_آبادان بود و چنان محبوبیتی در بین بسیجیان به ویژه در پایتخت داشت که نمونه آن در طول جنگ نداشتیم.
حاج داود تراشکار از طراحی، شناسایی ، فرماندهی و حتی جنگ تن به تن در تمامی عملیات همراه و حتی جلوتر از بسیجیان بود، طوری که بیشتر بسیجیان تهران او را چهره به چهره می شناختند!!
بعد از
#فتح_خرمشهر اعتقاد به ادامه جنگ نداشت، از اینجا اختلاف هایش با فرمانده کل سپاه شروع شد !!
پس از عملیات ناکام
#رمضان برای
#فتح_بصره دیگر حاج داود سابق نبود !
تلاش اش هم برای متوقف کردن جنگ بی ثمر بود. او اعتقاد داشت اگر ادامه جنگ حتی برای تنبیه متجاوز باشد، نه وظیفه ما است و نه توان آن را داریم. باید جنگ را تمام کرد و باید با مذاکره و طلب خسارت وارده شده، از طریق مجامع بین المللی اقدام کرد۰
تا اینجا جنگ کاملا داوطلبانه بود و از
#سهمیه یا امتیازی برای رزمندگان خبری نبود و حتی دانشجویان یا کارمندان اگر می خواستند در جبهه باشند، باید مرخصی می گرفتند!!
از شروع
#عملیات_خیبر در جزایر مجنون مخالفت حاج داود که حالا مسئولیتی هم نداشت، علنی شد !
خبر به فرماندهی کل رسید و دستور
#بازداشت و حتی تیر باران وی صادر شده بود!
حاج داود به
#زندان_انفرادی انتقال یافت و تحت شدیدترین شکنجه ها قرار گرفت.
حاج داود آزاد شد و به کار خود که تراشکاری بود در
#نازی_آباد تهران برگشت!!
تهمت ترسو بودن! وفرار از جنگ در تهران پیچیده شد بود!
حاج داود بهایی به این تهمتها نمی داد، اما دل کندن از بسیجیان برای او سخت بود !
بخاطر همین در همه عملیات باعنوان داوطلب شرکت می کرد. بارها بشدت زخمی شد. در عملیات
#فاو دچار مصدومیت شدید با انواع گازهای شیمایی شد و تا مرز شهادت پیش رفت و این گازهای سمی او را زمین گیر کرد!
با کپسول اکسیژن و دستگاه نفس می کشید و سراسر بدنش پر از زخم های مزمن شده بود !
آنقدر بیماری اش شدت پیدا کرد که به پیشنهاد پزشکان، در حالی که دیگر توانایی باز کردن چشمهایش را هم نداشت، عازم آلمان شد که پزشکان آلمانی هم مایوس از درمان شدند و بیماری او را ناشی از مسمومیت با انواع گاز های شیمیایی کشنده دانستند!
حاج داود در نهایت در سال ۸۲ در آپارتمان کوچکی که مستاجر بود، شهید شد!
در حالی که او درجه سرداری را نپذیرفت و پیشنهاد فرماندهی کل سپاه را هم رد کرد!
او وصیت کرد هرگز در
#بنیاد_شهید پرونده ای برای اش باز نکنند و هیچکدام از ورثه او حق استفاده از سهمیه یا امتیاز خاصی را ندارند۰
حاج داود قهرمان بی بدیل داوطلبان دفاع از میهن باقی ماند، اما همچنان در گمنامی محض!
#دکتر_ظفرقندی که از آن داوطلبان آن روزهای جنگ و بسیجیان حاج داود است، بعد از رسیدن به وزارت مجلس را ترک کرد و به دیدار فرمانده گمنام، ولی جاودانه خود رفت. او که خود زخمی
#گازهای_شیمیایی و تحت درمان مدام است ۰
خواست به هم این پیام را بدهد که!
ایثارگر حاج داود است نه
#صادق_محصولی!
ایثارگر یعنی کسی که نه درجه قبول می کند، و نه پست برایش مهم است.
ایثارگر یعنی نان از تراشکاری خوردن، نه از
#رانت و
#فروش_نفت!
ایثارگر یعنی زندگی در آپارتمان ۸۰متری اجاره، نه پنت هاس ۱۵۰۰ متری الهیه با استخر و جکوزی!
ایثارگر یعنی وقتی به خارج می رود که نفس اش بشماره افتاده و زخم های بدناش سر باز کرده!
نه برای تفریح خوشگذرانی با پول ملت برای خودش ونکبت زاده هایش...
ایثارگر یعنی حرف حق را بزن اگر حتی به قیمت جانت و سالها انفرادی رفتنت باشد
و هزاران نه دیگر!!
وزیر یعنی ظفرقندی که یک کلام از حرفهای به حقی که زده به عقب برنگردد !
توبه که نمیکند، هیچ. رای را هم میگیرد.
نه وزیری که برای رای، دانشگاهها را به نمایندگان بفروشد و چفیه به دوش ادعای ایثارگری داشته باشد و تمام اعضا خانواده اش جز ننه بزرگ اش، چشم پزشک و فوق قرنیه باشند!
خدا را شکر که امروز را دیدیم، حتی فقط این یک حرکت ظفرقندی به تمام طول وزارتاش که شک ندارم، بهترین دوران بهداشت و درمان خواهد شد، می ارزد!!
خیلی مردی ظفر!
🔸بازنشر شده در شبکههای اجتماعی
@khabarha_nazarha