🚨 #سد_سجادرود عامل نابودی جنگلهای هیرکانی/ تکرار تراژدی قصه خشک شدن دریاچه ارومیه با دستکاری خطرناک محیط زیست بابل
✍ #جواد_یعقوبزاده، دکترای محیطزیست
قسمت اول
🔺متأسفانه ساخت
سد سجادرود بر بالادست حوضه آبریز بابلرود خطرات جبران ناپذیری دارد که در این باره چند سوال مطرح است که امیدواریم یافتن پاسخ های آن بتواند بدور از پیش داوری، کمک نماید تا در جهت مقابله با چالش بسیار جدی کم آبی، تصمیمات بهتری بر مبنای خرد اتخاذ گردد.
🔺در چند دهه اخیر سدهای بسیاری تنها در همین حوضه آبریز بابلرود و همچنین حوضه های اطراف ساخته شده است؛
سد البرز(لفور)،
سد شیاده،
سد سنبل رود،
سد رجایی ساری،
سد فریم صحرا و ... که قرار بود این سدها مشکلات آب را حل نمایند. چه شد که نه تنها حل نشد بلکه بحران کم آبی تشدید گردید و اکنون در پی ساخت چندین
سد دیگر همچون کسلیان،
سجادرود، زارم رود، هراز، گِله ورد و ... هستیم؟
طرفداران ساخت
سد هر بار از آخرین راه نجات سخن می گویند اما وعده آنها از ساخت سدی به سدی تازه به تعویق می افتد و سوال اینجاست که بعد از ساخت آخرین
سد بر روی آخرین شاخه از آخرین رودخانه، آنگاه دیگر راه نجات کجاست؟
🔺بر کسی پوشیده نیست که چرخه طبیعت دچار بهم ریختگی ها و بی نظمی های بسیار گشته است. کاهش شدید آب، تغییر اقلیم، گرمایش زمین و … مساله ای چنان مبرهن است که متاسفانه دیگر نیازی به عدد و رقم برای اثبات آن نیست. ساخت سدهای عظیم مانند همین
سجادرود با بیش از ۶۰ متر طول تاج یک ابر دستکاری در طبیعت به حساب میآید و با
سد کردن جریان رودخانه ها و تغییر جریان پایه آن موجب تغییر روندهای طبیعی و چرخه های الهی زمین می گردد و و همچون بند کردن رگ های خون در بدن، تمامی آن را تحت تاثیر قرار می دهد.
🔺سوال ساده اما گویی فراموش شده در این میان که طرفداران ساخت
سد باید پاسخ دهند اینجاست که وضعیت کم آبی فعلی تا چه اندازه از سدسازی های بسیار و دستکاری نظام طبیعت توسط آنها که در دهه های گذشته داشته ایم، تاثیر پذیرفته است؟ آیا عاقلانه است تا به پاسخ این سوال نرسیده ایم، در فکر ساخت سدی تازه باشیم؟
🔺تجربه ارومیه هم اکنون پیش روی ماست نتیجه سدسازی های بی رویه و در ادامه کشاورزی ناپایدار...
🔺آب بابلرود از چشمه های بیشماری شکل می گیرد که در دل جنگلهای هیرکانی حوضه بالادست آبریز وجود دارد و رهیافت برای این حقیقت ساده تنها با گام برداشتن در مسیر رودخانه و رسیدن به پای چشمه های کوچک درون جنگل قابل مشاهده است.
🔺سوال اینجاست؛ وقتی عدد بزرگ ۱۵۰۰ میلیارد تومان برای ساخت یک
سد تنها در یکی از سرشاخه های بابلرود هزینه می کنیم، برای خود جنگل های حوضه که عامل تولید آب است، چقدر هزینه کرده ایم؟ حفظ عامل تولید آب(جنگل) در اولویت است یا سازه ای در مسیر آب (
سد سجادرود)؟
🔺رویشگاه هیرکانی خود بزرگترین
سد طبیعی ایران بوده و دستکم ۴ میلیارد متر مکعب آب در سال تولید می کند، چرا باید چنین
سد طبیعی، زیبا و ارزشمندی را فراموش و به جایش جرثومه های سیمان اندود چون شفارود، پلرود، هراز، گلورد، لاسک و ... بسازیم؟ بهتر نیست هزینه کنیم تا این رویشگاه دیرینه باقی ماند تا به تاب آوری وطن بیشترین کمک را ارائه دهد.
🔺اگر میزان هدررفت از شبکه آب شرب را به زیر ۵ درصد کاهش داده، شبکه های فاضلاب و تصفیه خانه ها را بروز کرده و مصارف خانگی و شرب را جدا سازیم؛ اصولاً در شمال کشور نباید با بحران تامین آب شرب مواجه شویم.
🔺بجای سدسازی های مداوم و نابودی نظام آبشناختی و هیدرولوژی که میلیون ها سال قوام یافته است باید به فکر جلوگیری از مصرف بی رویه در بخش های مختل باشیم.
🔺آیا درست است بجای اینکه مشکلات هدررفت آب را در بخش کشاورزی و همچنین بروزآوری و تعمیر سیستم توزیع آب شرب شهری حل کنیم که 1 میلیارد و 300 میلیون متر مکعب در سال هدررفت آب دارد، به سدسازی بی رویه بپردازيم؟
🔺این
سد در مسیر بابلرود واقع می شود که در پایین دست آن آببندان های بسیار و هزاران هکتار زمین های کشاورزی وجود دارد و زندگی هزاران هزار نفر در بخش مرکزی بابل و در ادامه تا دریای مازندران به آن وابسته است و این وابستگی نه تنها به کمیت آب بلکه به کیفیت آن نیز مرتبط است. آب به همراه خود املاح بسیار مهم برای حاصلخیزی خاک را از جنگل با خود به بستر جلگه پیشکش می کند که برای زمین های کشاورزی و همچنین زیست بوم شهرستان بابل بسیار حیاتی است. با ساخت
سد بخش عمده این مواد حیاتی در پشت سدها جمع می گردد و راه آن برای همیشه به زمین های کشاورزی
سد می شود. از طرفی دیگر تغيير در كيفيت آب در اثر يكجا ماندن و خوراكوری eutrophication آب در پشت مخزن روی می دهد.
🆔 @khabaremazandaran