View in Telegram
کتابخانه FFRF
ریشه‌یابیِ شکست و فروپاشیِ ایران‌شهر به‌دنبالِ حمله‌ی اعراب به ایران نخست‌آنکه نام این رویداد «حملهٔ اعراب به ایران» نبوده‌است و این نامگذاری غلط است؛ چراکه اعراب فقط یک‌بار به ایران حمله‌نکردند؛ بلکه آن‌ها «فقط یک‌بار پیروز شدند»؛ نام این رویداد «فروپاشیِ…
شاهنشاهی ساسانیان در آشوب (شماره ۱)

در سپیده دم پیروزی های مسلمانان، ایرانشهر (=شاهنشاهی ایرانیان)، در آستانه آشفتگی سیاسی بود. خسرو پرویز (۶۲۸ _۵۹۰م.) در هنگام فرو گرفته شدن پدرش از تخت شهریاری، در پَرتَو بود و به عنوان پادشاه آلبانیا بر سرزمین یا اردوگاه آلبانیا (شهر آلانیوزان)، جمهوری آذربایجان امروزی، فرمانروایی می کرد. هنگامی که خسرو دوم برای گرفتن قدرت به پایتخت آمد، پایتخت نتوانست در برابر نیروهای فرمانده شورشی، بهرام چوبین که در برابر شاه و کشور دست به شورش زده بود، ایستادگی کند. شاهنامه فردوسی گزارش می دهد که خسرو پرویز و بهرام چوبین روبه روی هم ایستادند و گفت و گویی طولانی همراه با توهین با همدیگر داشتند، و هر یک کوشیدند که دیگری را وادارند تا موقعیت و قدرت خود را فرو گذارد. در حقیقت، خسرو پرویز تا هنگامی که بهرام چوبین با نیروهای خود بود، در درون شاهنشاهی احساس امنیت نمی کرد، و از این رو در ۵۹۰ م. به امپراتوری روم شرقی گریخت، به شهر هیراپولیس پناهنده شد و از امپراتور موریس درخواست یاری کرد. امپراتور روم، سپاهی که بیشتر آنها از نیروهای ارمنی بودند، به پشتیبانی خسرو دوم فرستاد و او توانست در آن سال به ایرانشهر باز گردد و بهرام چوبین را شکست دهد. فرمانده خائن به شمال شرق گریخت و سرانجام به توطئه خسرو دوم به دست ترکها کشته شد. آگاهیم که بهرام چوبین خود را پادشاه قانونی می دید، چون دو سال ( ۵۹۱ - ۵۹۰ م.) به نام خود سکه زد؛ در سال یکم در جنوب غربی، بیش تر از همه، در عراق، فارس و ماد و سپس در سال دوم در شمال شرق که به آنجا گریخته بود. با وجود مرگ بهرام چوبین، یاد او در خاطره مردم به جای ماند و داستانها و ترانه هایی درباره او ساختند که همچنان در زبان های عربی و فارسی بازماندند. هنگامی که خسرو دوم به تخت نشست به کین خواهی از آنهایی پرداخت که در کشتن پدرش دست داشتند، اگرچه چندان مطمئن نیستیم که خود او در این جنایت بی گناه بوده باشد. ويستهم، دایی خسرو، که از وی‌ پشتیبانی کرده بود، آماج کينه او قرار گرفت و در نتیجه به ماد گریخت، به نام خود سکه زد و احتمالاً تا۶۰۰ م. در ماد زندگی کرد. از این رو، در آخرین دهه سده ششم میلادی، دو تن که ساسانیان آنها را فرمانروایان قانونی نمی شناختند، به نام خود سکه زدند و همچون‌ فرمانروایان رفتار کردند. این خود بسیار اهمیت دارد چرا که در ۳۶۶ سال فرمانروایی گذشته ساسانیان، تنها خود پادشاهان ساسانی بودند که می توانستند به نام خود سکه ضرب کنند. با به یاد داشتن وارد آمدن چنین آسیبی به حیثیت ساسانیان و تخمه ساسان، باید به پیروزهای خسرو دوم، زندگی و سقوط او در پایان دوره باستان بپردازیم.(ص ۱۹ _۲۱)

مأخذ: دریایی،تورج‌. شاهنشاهی ایران، پیروزی عرب ها و فرجام شناختی زردشتی. ترجمه شهرام جلیلیان. تهران. توس. چاپ اول ۱۳۹۳

#سقوط_ساسانیان
#خسرو_پرویز
#بهرام_چوبین
https://t.center/ketabkhaFFRF
Telegram Center
Telegram Center
Channel