دانشگاهِ جندیشاپور، دکتر سید حسین نصر
حلقهی ارتباط میانِ طبِ اسلامی و مکاتبِ دیگر را باید در مدرسهی طبیِ جندیشاپور جستجو کرد، و در اینجا بوده است که ارتباطِ حیاتی و قطعیِ سنتهای طبیِ اسلامی با سنتهای کهن ریشه گرفته است. جندیشاپور، که جایگاهِ آن نزدیکِ شهرِ اهوازِ کنونی بوده، تاریخی کهن دارد که به دورانهای ماقبلِ تاریخ میرسد و طبقِ نظرِ اکثرِ دانشمندان در آن هنگام نامِ《جنتاشاپیرتا》[Genta Shapirta]یعنی《باغ زیبا》داشته است. در پایانِ قرنِ سومِ میلادی، به فرمانِ شاپور I دومین پادشاهِ ساسانی، کمی پس از آنکه والرین امپراتورِ روم را شکست داد و انتاکیه را تسخیر کرد، این شهر از نو ساخته شد، و به همین جهت به آن نامِ《وهازاندیوشاپور》یعنی《بهتر از انتاکیهی شاپور》نام دادند.《جندیشاپور》، که این شهر در دورهی اسلامی به آن نام شهرت یافته، به احتمالِ قوی صورتِ ساده شدهی همان نامی است که شاپور به آن داده بود، ولی در عینِ حال یادآورِ نامِ قدیمیِ آن نیز هست.
جندیشاپور به سرعت مرکزِ علم و بالخاصه طبِ بقراطی شد. پس از آنکه، به سالِ ۴۸۹ میلادی، مدرسهی اذاسا(=رها)به امرِ امپراتورِ رومِ شرقی بسته شد، و پزشکانِ آن به جندیشاپور پناهنده شدند، بر رونقِ این مدرسه افزوده شد. شاپورِ II جندیشاپور را وسعت داد و دانشگاهِ مرتبی در آن تأسیس کرد که محلِ تلاقیِ مکتبهای گوناگونِ پزشکی شد. در این دانشگاه، پزشکانِ نسطوری به تعلیم و ورزیدنِ طبِ یونانی میپرداختند، و در عینِ حال اندیشههای زردشتی و طبابتِ محلیِ ایرانی تأثیرِ فراوان داشت؛ و نیز در همینجا بود که آخرین فیلسوفان و دانشمندانِ آتنی، پس از آنکه مدرسهی آتن، به سالِ ۵۲۹ میلادی به امرِ امپراتور یوستینیانوس بسته شد، پناه جستند.
بهعلاوه، تأثیرِ پزشکیِ هندی به تدریج در جندیشاپور احساس میشد، و بالخاصه این تأثیر در قرنِ ششمِ میلادی که انوشیروانِ عادل وزیرِ خود برزویه را برای فراگرفتنِ دانشهای هندی به آن سرزمین گسیل داشت. بیشتر آشکار شد. برزویه نه تنها کتابِ کلیله و دمنه را با خود به ایران آورد، بلکه اطلاعاتی از پزشکیِ هندی و چند تن از پزشکانِ آن سرزمین را نیز همراهِ خویش به ایران آورد. کتابی هم به نامِ حکمتِ هندیان که در ۴۶۲/۱۰۷۰ توسطِ شمعونِ انطاکی از عربی به یونانی ترجمه شده، به او منسوب است.
علاقهی برزویه به طبِ هندی، که نقشِ مهمی در داخل کردنِ این طب به ایران داشته، از مقدمهی کتابِ کلیله و دمنه که محتوی شرحِ حالی از همین وزیر به قلمِ خودِ اوست، آشکارا دیده میشود...
مدرسهی جندیشاپور بدینترتیب محلِ پزشکیِ یونانی و ایرانی و هندی با یکدیگر بوده است. فعالیتِ آن در حالِ گسترش بود، و در محیطِ آزاد و بینالمللیِ آن مدرسهی تازهای بهوجود آمد که ترکیبی از سنتهای گوناگونِ پزشکی بود. در آغازِ اسلام، مدرسهی جندیشاپور به اوجِ شهرت رسید، و تا دورهی عباسیان، که پزشکانی را از آنجا به بغداد بردند، ادامه یافت. تا قرنِ هشتم/چهاردهم، جغرافیانویسان و جهانگردانِ مسلمانی که از آنجا دیدن کردهاند، از شهرِ جندیشاپور همچون شهرِ آبادی نام بردهاند، و البته پیش از این زمان فعالیتِ علمیِ آن به جاهای دیگر انتقال یافته بوده است. و امروز، در محلِ شهرِ قدیمی، دهی به نامِ شاهآباد وجود دارد که یادآورِ آن شهرِ بزرگ و آبادِ قدیمی است که چندین قرن جایگاهِ مهمترین مرکزِ پزشکیِ مغربِ آسیا و گذرگاهِ مستقیمِ میانِ پزشکیِ اسلامی و ماقبلِ اسلام بوده است.
بنمایه: علم و تمدن در اسلام، دکتر سید حسین نصر، ترجمه احمد آرام، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول ۱۳۵۱، رویهی ۱۹۵ و ۱۹۷
پست گردآوری شده در مورد دانش پزشکی در ایران باستان:
https://t.center/ketabkhaFFRF/5452
#ساسانیان
#دانش_پزشکی_ایران_باستان
#جندی_شاپور
https://t.center/ketabkhaFFRF