داستان حرف (( ق )) و (( غ )) در زبان پارسی ؛
واقعیت این است که ، حرف « ق » در زبان های ایرانی وجود نداشته است (هرچند در نوشته های کهنِ برخی زبان های ایرانی شرقی ، مواردی دیده شده است). ولی درمقابل حرف « غ » یکی از کهن ترین حروف زبان های ایرانی است. برای نمونه حرف غ یکی از ۴۸ حرف زبان اوستایی است و کلا در زبان های ایرانی شرقی همچون سغذی و بلخی بخوبی دیده میشود.
اما شاید شنیده باشید که میگویند حرف (واج) ق در زبان پارسی وجود ندارد پس بنابراین هر واژه ای که این حرف را داشته باشد ، بیگانه است و پارسی نیست و اینگونه برپایه یک تحلیل نابخردانه ، بسیاری از واژگان کهن پارسی را عربی یا ترکی می پندارند ! این افراد ، بهتر است بدانند که (( واژگان ق دار )) در زبان پارسی دو دسته اند :
۱- دسته نخست : واژگانی که از زبانی بیگانه ( عربی ، ترکی ) آمده اند و حرف ق در آنها مربوط به آن زبان است ، به عبارتی همراه با آن واژه به زبان پارسی آمده اند ، همچون : قلب ، قوت ، قبول که از عربی آمده اند و قزل ، قارداش ، قاچاق که از ترکی آمده اند.
۲- دسته دوم : واژگان کهن ایرانی که در پارسی نو ، برخی از حروفشان تبدیل به ق شده است ، یعنی قِ این واژگان در گذشته حرف دیگری بوده است ، همچون : قشنگ که برگرفته از خشنگ در زبان ایرانیِ سغذی میباشد ، یعنی در این واژه خ به ق دگرگون شده است. یا واژه قرمز که برگرفته از کرمیر در پارسی میانه است ، یعنی ک به ق دگرگون شده است. واژگان این دسته خود به دو دسته تقسیم میشوند :
الف - واژگانی که از زبان ایرانیِ سغذی آمده اند و (( خ )) یا (( ک )) آنها به (( ق )) دگرگون شده است :
قشنگ که برگرفته از سغذی xšank میباشد.
قاطر که برگرفته از سغذی xara-tara میباشد.
قند که برگرفته از سغذی xanda میباشد.
نقره که برگرفته از سغذی nākrtē میباشد.
قانون که برگرفته از سغذی kanonā میباشد.
ب - واژگان ایرانی ای که در گذشته دارای حرف (( ک )) بوده اند و معمولا توسط عربی این حرف به (( ق )) دگرگون شده است :
قابوس که در گذشته کاووس بوده است. در پارسی میانه kayos و در اوستایی kāvāusān آمده است
قالب که در گذشته کالب بوده است. در پارسی میانه kalpād آمده است.
قز و قزاغند که در گذشته کز و کژاکند بوده اند. در پارسی میانه kač و در پارسی باستان kaž آمده است.
قفیز که در گذشته کویز بوده است. که در پارسی میانه kafiz , kapič و در پارسی باستان kapithe آمده است.
چاقو که در گذشته چاکو بوده است و همریشه با چکوش میباشد.
قپان که در گذشته کپان بوده است و احتمالا برگرفته از لاتین campania است.
قهرمان که در گذشته کهرمان بوده است. در اوستایی kara-manah آمده است.
قاقم ( گونه ای سمور ) که برگرفته از پارسی میانه kākom میباشد.
قبا که برگرفته از پارسی میانه kapāh میباشد.
قباد که برگرفته از پارسی میانه kavāt میباشد.
قومس ( نام شهری ) که برگرفته از پارسی میانه kūmis میباشد.
قیصر که برگرفته از پارسی میانه kaysar , kēsar میباشد.
قنات که برگرفته از پارسی میانه kānakih , kahas میباشد.
قرابه ( گونه ای ظرف شیشه ای ) که برگرفته از پارسی میانه karāveh میباشد.
قوطی که برگرفته از پارسی میانه kiwōt میباشد.
قربان که برگرفته از کرپان اوستایی میباشد.
قاف که برگرفته از پارسی میانه kāf میباشد.
و نمونه های بسیار دیگر از این دست. همچنین دانستنی است که : حرف ق یکی از حروف کهن و ویژه زبان های ترکی است و در ترکی ارانی واژگان قدار دو دسته اند : واژگان اصیل ترکی که ق آنها خوانده میشود و واژگان دخیل در ترکی که ق آنها گ میشود. در ترکی استانبولی هم تمام واژگان ق دار به ک تبدیل میشوند.
اما حرف غ : همانگونه که گفتیم یکی از مهم ترین و اصلی ترین حروف زبان های ایرانی کهن بوده که در خیلی از واژگان امروزی بجا مانده است :
۱- اوستایی : دَغَ / پارسی نو : داغ
۲- اوستایی : درَاُغَ / پارسی نو : دروغ
۳- اوستایی : رَاُغنَ / پارسی نو : روغن
۴- اوستایی : وَزَغَ / پارسی نو : وزغ
۵- اوستایی : مِرِغَ / پارسی نو : مُرغ
۶- اوستایی : مُغو / پارسی نو : مُغ
۷- اوستایی : مَئِغَ / پارسی نو : میغ (ابر)
۸- اوستایی : مَغَ / پارسی نو : مغاک (گودال)
۹- اوستایی : بَغَ / پارسی نو : بَغ (خدا)
۱۰- اوستایی : مَرِغا / پارسی نو : مَرْغ (چمنزار ، مرغزار)
۱۱- اوستایی : تَئِغَ / پارسی نو : تیغ
۱۲- اوستایی : دریغَو / پارسی نو : درغوش (درویش)
۱۳- اوستایی : رَغا / پارسی نو : ری (شهر)
۱۴- اوستایی : پَیتی غامَ / پارسی نو : پیغام
۱۵- اوستایی : تیغرَ / پارسی نو : تیغ
۱۶- اوستایی : دَرِغَ / پاسی نو : دی
پست مرتبط:
https://t.center/ketabkhaFFRF/5856
پست مرتبط:
https://t.center/ketabkhaFFRF/7242
پست مرتبط:
https://t.center/ketabkhaFFRF/7488
#پاسخ_به_ایرانستیزان
#پانترکیسم
#زبان_عربی
https://t.center/ketabkhaFFRF