View in Telegram
کتابخانه FFRF
مسئله تغییر دین جامعه زرتشتی پس از فتح ایران به دست اعراب(شماره ۱) در تفسیرهای متعدد کوشش شده است علت پذیرش به ظاهر نا آگاهانه اسلام از سوی مغلوبان تشریح شود‌. در یک صحنه پردازی، مسلمانان عرب تحت تاثیر شور مذهبی، زرتشتیان تحت انقیاد خود را وادار کردند یا…
مسئله تغییر دین جامعه زرتشتی پس از فتح ایران به دست اعراب(شماره ۲)

زمانی که تسخیر خطه ایران آغاز شد، تعدادی سرباز بنا به عللی سودجویانه از جامعه زرتشتی به جامعه مسلمان پیوستند. نمونه واضح آن حمراء _ یک لشکر پیاده نظام ساسانی _ بود که بعضی از نفرات آن پیش از نبرد قادسیه در سال ۶۳۷ م / ۱۶ ه.ق داوطلبانه اسلام آوردند (عربی: اسلمه، پذیرفتن اسلام یا تسلیم به اسلام) و به صورت تابعان یا موالی قبیله عرب تمیم در آمدند. آن ها از جهتی روی پیروزی مهاجمان بخت آزمایی کردند و به این ترتیب آزادی فردی خود و سهمی از غنیمت را به دست آوردند. بقیه پس از شکست ساسانیان، در آنجا به عنوان تابع به خدمت اعراب در آمدند. پس از آن، سربازان بسیاری از لشكر حمراء در کوفه به مسلمانان عرب پیوستند و در پایان سده هفتم م / اواخر سده نخست ه. ق نقش مهمی در امور سیاسی شهر ایفا کردند. یکی از آن سربازان به نام کواد که اهل خراسان بود و نامش در سالنامه ها به صورت عربی آن یعنی قباد بن عبدالله الخراسانی ذکر شده است، پس از مسلمان شدن در نواحی جلولا و حلوان حاکم شد. نمونه پر تفصیل تر در زمینه تغییر دین مربوط به فردی از بزرگان به نام روزوِهِ (روزبه) وُزرگمهر بود که پس از منازعه ای با خاندان سلطنتی ساسانی از همدان فرار کرد و به روم شرقی پناهنده شد. پس از تسخیر غرب ایران به دست اعراب، روزوه به میهن بازگشت، به جرگه موالی در آمد و برای اثبات بی علاقگی خود به حکومت قبلی به اسلام گروید. با وجود این، برخلاف لشکر حمراء و روزوه، همه گروندگان نخستین به اسلام، به صورت موالی قبایل عرب در نیامدند. البته دیگران با قبول وضعیت خود به عنوان موالی، بدون قبول اسلام آزادی و شغل خود را حفظ کردند. گاه به گاه یک زرتشتی به منظور اجتناب از مرگ، به دین اسیر کنندگان خود در می آمد. با وجود این، بروز نهضت به آن دلیل نامعقول بود، زیرا به نظر می رسد که اعراب مهاجم اشتیاق کمی به گرفتن انتقام شخصی یا بخشیدن جان کسی در مقابل گرویدن او به اسلام داشتند. اما یک مورد به علت شرایط استثنایی پیرامون آن انگشت نما شد. رئیس خاندان هرمزد، مستقر در مهرجان قذق و اهواز در خوزستان، به دلیل نقض مکرر معاهدات دچار خشم اعراب شد و سرانجام در سال ۶۳۸ م /۱۷ ه. ق در شوشتر دستگیر و در اسارت به نزد خلیفه عمر اول فرستاده شد. این نجیب زاده ایرانی با رسیدن به مدینه برای عفو خود خلیفه را فریب داد:
هرمزد به حضور عمر آورده شد... و او به وی دستور داد که در مورد اعمال خود توضیح دهد. هرمزد پرسید که آیا باید مانند کسی که زنده خواهد ماند سخن بگویم یا مانند کسی که در شرف مرگ است»؟ عمر پاسخ داد «مانند کسی که زنده خواهد ماند، سخن بگو.» هرمزد بیدرنگ گفت: «پس تو مرا عفو کردی.» عمر با فریاد گفت: «تو مرا فریب دادی...... به خدا تو را زنده نخواهم گذاشت مگر اینکه اسلام بیاوری.» هرمزد که دریافت مجبور است میان مرگ و اسلام یکی را انتخاب کند، دومی را پذیرفت. عمر سالی دو هزار درهم از خزانه برای هرمزد اختصاص داد و به او اجازه داد در مدینه اقامت کند.

با در نظر گرفتن شرایط گرویدن هرمزد به اسلام، اعتقاد او مورد تردید باقی ماند و او مدتی بعد به دلیل نقشی که ادعا می شد در قتل عمر داشت، اعدام شد‌‌.(ص ۹۲_۹۴)

مأخذ: چوکسی. جمشید کرشاسپ، ستیز و سازش (زرتشتیان مغلوب و مسلمانان غالب در جامعه ایرانِ نخستین سده های اسلامی)، ترجمه نادر میر سعیدی، انتشارات ققنوس، زمستان ۱۳۹۳

#حمله_جنایات_اعراب_در_ایران
#ستیز_و_سازش_زرتشتیان_با_اسلام
#سقوط_ساسانیان
#ساسانیان_بعد_از_حمله_اعراب
https://t.center/ketabkhaFFRF
Telegram Center
Telegram Center
Channel