دانشِ پزشکی در ایرانِ دورهی ساسانیان(شماره ۷)
قفطی در گزارشِ پیشینهی دانشِ پزشکی در جُندیشاپور و آوازهی پزشکانِ جُندیشاپوری میگوید:
《بدان که اهلِ جُندیسابور، همیشه اطبّا، و در میانِ ایشان حُذّاق میبودهاند. و از زمانِ اکاسره اهلِ آنجا به این صناعت مشهور بودهاند، سبب آنکه شاپور بن اردشیر با فیلس(=فیلیپ)، قیصرِ روم، بعد از فتحِ سوریا(=سوریه)، و انطاکیّه، صلح کرد. و دخترِ او را بزوجیّتِ خویش طلبید. قیصر نیز بدان رضا داد. پس شاپور، قبل از آنکه دختر را به سوی او آوردند، بفرمود تا شهری بر شکلِ قسطنطنیّه بنا نهادند و آن شهر جُندیسابور است. و در سِیَرِ ایشان مذکور است که آن موضع، قریهای بود، متعلق به شخصی که نامِ او جندا بود و چون شاپور آن موضع را برای شهر اختیار کرد، مالی بسیار در ثَمَنِ آن قریه به صاحبش بذل نمود. آن مرد راضی نمیشد. و مردمی که در گذار بودندی، از صُناع و عمله، پرسیدندی که عمارتِ این شهر که میکند؟ و بانیِ آن کیست؟ چون معیّن نشده بود، میگفتند جندا و شاپور. و به تکرار، همین دو کلمه، اسمِ آنجا شد. و چون دخترِ قیصر را به آنجا نقل کردند، نقل فرمودند با او از اهلِ قسطنطنیّه از هر حرفت و هر پیشه قومی را و از اطبّاء حاذق نیز چند کس از افاضلِ ایشان با او بدانجا منتقل شدند، و بعد از اقامت، شروع نموده، نوسالان را تعلیم مینمودند. و همواره، کارِ طبابت، در آنجا روز به روز، تضاعُف و تزایُد گرفت، تا اکثرِ آنجا در صناعت فایق و سرآمد گشتند. به حدّی که جماعتی طریقهی ایشان را بر طریقهی یونانیّین و هند، ترجیح نهادند و دستورها و قانونها ابداع نمودند و کتابها جمع کردند، تا آنکه در سالِ بیستم از مُلکِ کسری اطبّاء جندیسابور به امرِ مَلِک جمع شدند. و میانِ ایشان سؤالات و جوابات و مناظرات واقع شد. و سخنِ هر کس را ثبت و ضبط نمودند. و واسطهی آن مجلس، جبرائیلِ دُرُستباذ نام داشت، زیرا که او طبیبِ خاصً کسری بود، و بعد از وی سوفسطائی و اصحابِ او. دیگر یوحنّا و جماعتِ او. و میانِ ایشان مسایل و تعریفات بسیار گذشت، چنانکه مطالعه کنندهی آن چون تأمل نماید، هرآینه استدلال بر کمالِ فضل و غزازتِ علمِ ایشان خواهد کرد》.¹
ابنالعبری هم گزارش میدهد که پس از معاهدهی صلحِ ایران و روم، اورلیانوس(۲۷۰_۲۷۵ م.)امپراتورِ روم دخترِ خود را به همسریِ شاپورِ یکُم داد، و او در ایران شهری همانندِ بیزانس به نامِ جُندیشاپور برای همسرِ رومیِ خود بُنیاد نهاد. اورلیانوس گروهی از پزشکانِ یونانی را برای آسایشِ دخترش به همراهِ او فرستاده بود و آنان《پزشکیِ بُقراطی》را در شهرِ جُندیشاپور گسترش دادند.²
آگاهیم که شاپورِ یکُم، از پادشاهانِ دانشدوست و فرهیختهی دورهی ساسانیان بود و میکوشید که کتابهای گوناگون در زمینهی پزشکی، ستارهشناسی، گوهر، آفرینش، فساد، دگرگونی و... را که در هند و روم و دیگر سرزمینها پراکنده بودهاند، جمعآوری کند،³ و ساختِ بیمارستانی در شهرِ تازهبُنیادِ جُندیشاپور به دستِ چنین فرمانروایی نباید چندان شگفتانگیز باشد.
یادداشتها:
۱. قفطی.جمالالدین علی بن یوسف(۱۳۷۱)، تاریخ الحکماء قفطی(ترجمهی فارسی از قرن یازدهم هجری)، به کوشش بهمن دارائی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ص ۱۸۳_۱۸۵.
۲. ابنالعبری.غریغوریوس ابوالفرج اهرون(۱۳۷۷)، تاریخ مختصر الدوّل، ترجمهی محمد علی تاجپور و حشمتالله ریاضی، تهران: انتشارات اطلاعات، ص ۱۰۱.
۳. ابنندّیم.محمد بن اسحاق(۱۳۸۱)، الفهرست، ترجمهی محمدرضا تجدّد، تهران، انتشارات اساطیر، ص ۴۳۷؛
دوشنگیمن.ژاک(۱۳۷۷)،《دین زرتشت》، تاریخ ایران از سلوکیان تا فروپاشی ساسانی(جلد سوم_قسمت دوّم)، پژوهش دانشگاه کیمبریج، گردآورنده احسان یارشاطر، ترجمهی حسن انوشه، تهران: مؤسسه انتشاراتی امیرکبیر، ص ۳۰۶؛
تفضلی.احمد(۱۳۷۶)، تاریخ ادبیات پیش از اسلام، به کوشش ژاله آموزگار، تهران، انتشارات سخن، ص ۶۶؛
دریایی.تورج(۱۳۸۳)، شاهنشاهی ساسانی، ترجمهی مرتضی ثاقبفر، تهران، ققنوس، ص ۷۹ و ۸۰.
بنمایه: جلیلیان.شهرام، تاریخ جُندیشاپور، اهواز، انتشارات دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، چاپ دوم ۱۳۹۴، رویهی ۶۰ و ۶۱
#ساسانیان
#دانش_پزشکی_ایران_باستان
#دانش_ایران_باستان
#نهضت_ترجمه
#جندی_شاپور
https://t.center/ketabkhaFFRF