دانشِ پزشکی در ایرانِ دورهی ساسانیان(شماره ۱)
واژهی《پزشک》که《پزشکی》از آن گرفته شده، ریختی از واژهی《بِزِشک》در زبانِ پهلوی/فارسیِ میانه است، و به عقیدهی نیبرگ، تحوّلِ آن در زبانها یا گویشهای ایرانیِ شمالِ غربی و جنوبِ غربی چنین بوده است؛ ایرانیِ باستان *-bišaz-ka(همچنین در سنسکریت: -bhişaj) -bizaška*> و در ایرانیِ شمالِ غربی *bizišk> در فارسیِ میانه >pizišk در فارسیِ نو(همچنین وامواژهی pžišk در ارمنی و اُستی)؛ و در زبانهای ایرانیِ جنوبِ غربی: ایرانیِ مفروض در bišihk و bišaøka و -bišadka*. واژههای پزشک و پزشکی، بهگونهی بِجِشک(احتمالاً پِجِشک)و بِجِشکی(احتمالاً پِجِشکی)، با تبدّلِ / ز z / و / ج j / (و احتمالاً / چ Č / و / ژ Ž /)، که در تحوّلِ فارسیِ میانه به فارسیِ نو معمول بوده است، در پارهای متنهای کُهنِ فارسیِ نو سدهی چهارمِ هجری به چشم میآید.¹
یادداشت:
۱. اعلم.هوشنگ(۱۳۷۹)،《پزشکی: ۱. واژگان》، دانشنامهی جهان اسلام، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، تهران: مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، ج ۵، ص ۶۰۵_۶۰۶.
حدودالعالم من المشرق الی المغرب، ترجمه میرحسینشاه، به تصحیح مریم میراحمدی و غلامرضا ورهرام، تهران، دانشگاه الزهرا، ۱۳۷۲، ص ۱۴۲.
اخوینیبُخارائی، ۱۳۷۱: ص ۱۷.
بنمایه: جلیلیان.شهرام، تاریخ جُندیشاپور، اهواز، انتشارات دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، چاپ دوم ۱۳۹۴، رویهی ۵۳
#ساسانیان
#دانش_پزشکی_ایران_باستان
#دانش_ایران_باستان
#نهضت_ترجمه
#جندی_شاپور
https://t.center/ketabkhaFFRF