نکته قابل توجه آنکه احکامی که در بخشهایی از وندیداد آمده، ناممکن به نظر میآیند و چندان عاقلانه نیستند. برای مثال یکی از موارد عجیب در فرگرد ۱۴ درباره مجازات کشتن سگ آبی آمده است بسیار عجیب است. در ابتدای این بخش اینچنین آمده است:
زرتشت از اهورهمزدا پرسید: ای اهورهمزدا! ای سپندترین مینو... کسی که سگ آبی را سگی که از هزار سگ نرینه و هزار سگ مادینه زاده شده است چنان بزند که جان از تن وی جدا شود، پادافره گناهش چیست؟ (وندیداد، فرگرد ۱۴، بخش ۱).
در ادامه پس از آنکه مجازات تازیانه و... ذکر میشود، اینگونه آمده است:
او باید ده هزار مار بر شکم خزنده را بکشد. او باید ده هزار مار سگ نمای را بکشد. او باید ده هزار سنگ پشت را بکشد. او باید ده هزار از قورباغگانی را که در خشکی می زیند، بکشد. او باید ده هزار موردانه کش را بکشد. او باید ده هزار مورگزنده و گودال کن و آسیب رسان را بکشد. او باید ده هزار کرم خاکی را بکشد. او باید ده هزار مگس چندش انگیز را بکشد. ... (وندیداد، فرگرد ۱۴، بخش ۵)
ملاحظه میکنید که در این بخش نزدیک به ۸۰ هزار جانور باید کشته شوند!!!!! کشتن ۸۰ هزار جانور حتی با ابزار بسیار پیشرفته امروز کار راحتی نیست. چه برسد با ابزارهای دوران باستان! آن هم جانورانی مانند کرم خاکی و مار!
از سوی دیگر سگ آبی موجودی نیست که در جهان ایرانی آنقدرها حضور داشته باشد! بسیار عجیب است که زرتشت برای کشتن چنین حیوانی مجازاتی تعیین کرده باشد.
تناقض قابل توجه آن است که سرودههای زرتشت در گاهان با این رویکردها کاملا فاصله دارد و دغدغه سراینده گاهان اصلا این موارد نیست.
اینگونه نوشتارهای عجیب، سوالات بسیار را به وجود آورده است. اکثر پژوهشگران می پذیرند که این نوشتهها از خود زرتشت نیست چرا که هم تناقضات زیاد است و هم شواهدی برای اثبات این موضوع وجود ندارد.
اما درباره اینکه دقیقا چه کسانی و با چه هدفی چنین مواردی را به زرتشت نسب داده اند فرضیههای زیادی مطرح شده است.
ما هم فقط میتوانیم فرضیه مطرح کنیم چرا که منابع کافی برای بررسی این موضوع نداریم.