حتی در منطقه يزد، که به دلیل تعصب مذهبی اهالی اش معروف بود، مسلمانانی بودند که به غیر معتقدان به دیده اغماض می نگریستند؛ حتی در بعضی روستاهای حومه شهر دو گروه در کمال صلح و صفا با هم زندگی می کردند. در گذشته نیز در مورد تلقی مسلمانان ازگُر تفاوت هایی وجود داشته، اگرچه تا بدانجا که امکان قضاوت هست، مهربانی عمومیت داشت (واژه گور صورتی از اصطلاح اهانت آمیز «گبر» یا بی ایمان است که به طور کلی در مورد زرتشتیان به کار می رفت. اما این عنوان هم اجتماعی بود و هم مذهبی؛ زیرا فقر زرتشتیان ضرب المثل شده بود. از آنجا که این منطقه جایی نیست که برای بیگانگان جذاب باشد، بسیاری از اهالی اش بایستی نیاکانی زرتشتی داشته باشند. برخی از مسلمانان مؤمن آنجا اذعان می کنند که حتی گاهی تا هفت نسل قبل نیایی زرتشتی داشتند. افرادی همانند اهالی ترک آباد که به زور مسلمان شده بودند یا افرادی که اعتقاد عمیق دینی نداشتند به دین قدیمی خود با نظر محبت و تأسف می نگریستند و اولاد اینان در رفتار با زرتشتیان ملایم بودند یا حداقل درست عمل می کردند. اما آن افرادی که با شور و شوق دین خود را پذیرا شده بودند، برای نابودی دین قدیمی و غارت معتقدانش شور و شوق مشابهی نشان می دادند. زرتشتیان به مسلمانان بردبار و میانه رو «نجیب» و به غیر اینها «نانجیب» می گفتند. چنین تعبیراتی گاهی مشخص کننده کل جامعه بود. اهالی شریف آباد با یک جاده از شهر اردکان، که آن را نانجیب می خواندند، جدا می شدند. اینان با وجود مشکلات عدیده تا حد امکان ارتباط با مسلمانان میبد (واقع در دورترین نقطه دشت) را ترجیح می دادند، هرچند که این کار آنها را با زحمت مواجه می کرد. اساسا از این قبیل تفاوت های محلی که بگذریم، عوامل اخلاقی، آموزشی و موقعیت اجتماعی بر نظر مسلمانان درباره این اقلیت مذهبی تأثیر داشت. البته احتمالا در گذشته زرتشتیان بیشتر از گروه های خشن و لوتیهای مخوف که بدون واهمه از احضار به دادگاه به غارت و خشونت یا حتی قتل غیر مسلمانان می پرداختند، در رنج و عذاب بودند؛ هرچند نباید فراموش کرد که اینان را بعضی اوقات به وسیله بزرگانشان برای این کار اجیر می کردند. به هر حال عوامل ویژه تغییر کیش اجباری اهالی ترک آباد در قرن ۱۹ هر چه که بود، واضح است که منطقه همسایه اش، شریف آباد، توانست به عنوان کانون دین زرتشتی باقی بماند. دلایل تاریخی این امر کاملا روشن اند و دلایل متعددی باعث تداوم آن شد. اهالی یزد به دلایل جغرافیایی و تاریخی در مقایسه با زرتشتیان کرمان و تهران بسیار محافظه کار بودند. گروه زرتشتیان، که با مهاجرت اهالی یزد و کرمان در سده های پیش به وجود آمده بود، از دهه ۱۹۳۰ با پارسیان مترقی بمبئی ارتباط نزدیکی برقرار کردند. از طرف دیگر اینان در حال از سرگذراندن تأثیرات نوآورانه جهان شهر بزرگ تهران بر خود بودند. جامعه کرمان با اینکه همانند یزد قدیمی بود، ولی در خلال جنگهای قرن ۱۹ و ۲۰ تلفات زیادی دیده بود؛ بنابراین جمعیتش تقلیل یافت و در برابر تأثیرات خارجی مقاومت کمتری نشان داد.(ص ۳۱ _ ۳۲)
مأخذ: بویس، مری. کانون دین زرتشتی در ایران. ترجمه حسین ابراهیمیان. انتشارات توس. زمستان ۱۳۹۷