جریان اسلامی شدن ایران (شماره ۷)
حکومت مرکزی اگر تمایل به توسعه اسلامی داشت می بایستی نیز این قبیل وقایع را به حساب بیاورد؛ ولی آنطور که معروف است بنی امیه نسبت به این نکته توجه نمودند؛ در سال ۷۰۲ (برابر ۸۳ هجری) هموطنان خود را که به اسلام گرویده بودند و به (واسطه لغو جزیه) به شهرهای بین النهرین مهاجرت نموده بودند، بدون رعایت ثمرات و عواقب دینی، آنان را دوباره به فلات برگردانید. تازه قوانین مالیاتی عمر بن عبدالعزیز عمر ثانی (۷۱۷ تا ۷۲۰ سالهای بین ۹۸ تا ۱۰۲ هجری) نشان میدهد که وی در این مورد قصد یک تغییر اساسی داشته است. اثر این عمل به خوبی از بیان آشکار مورخین عرب روشن میگردد که علل اقتصادی را در مورد قبول اسلام با صراحت کامل تقریر نموده اند: بدین بدین بیان که در سال ۷۲۸ / ۷۲۹ (برابر ۱۱۰ هجری) به محض این که جزیی از تازه مسلمانان برداشته شد، در سمرقند و سایر شهرهای ماورالنهر به طور سیلآسا مردم به اسلام گرویدند. البته این امر باعث شد که این شهر ها وضع مالیاتی در هم شکسته، بحرانی به وجود آورد، و منجر به بحث و مشاجره در این باره گردد که آیا آنچه را که سابقاً عملاً اجرا میکردند، باز محقق سازند و مالیات سرانه یعنی جزیه را از تازه مسلمانان بگیرند یا نه. و همینکه سرانجام دوباره جزیه برقرار نمودند، منجر به انقلاب و طغیانی شد که با زحمت زیاد سرانجام سرکوبی او ممکن گشت. آنچه که در اینجا اتفاق افتاد در سایر نقاط ایران نیز به وقوع پیوست. بر اساس این حوادث پایه نارضایتی مذهبی مسلمانان و قیام آنان بر ضد حکومت ملحدانه بنی امیه و بالنتیجه اساس موفقیت عباسیان و تبلیغات شیعیان گذاشته شد. از پاسخ این سوال که تا چه اندازه این جنبش شامل حال دهقانان زردشتی گشته است؟ باید در اینجا صرف نظر کرد در هر حال در این زمان اقرار به اسلام با شرکت در امور دولت اسلامی یعنی به رسمیت شناختن آن یک معنی واحد تلقی نمی شده لازم و ملزوم یکدیگر نبوده اند. از اینجا یکی از جهات روگردانی ایرانیان از آیین رایج حکومت مرکزی اسلام به دست میآید. برای این اِعراض دلیل و جهت دیگری نیز وجود داشته است. به این معنی که در این موقع از طرف اشخاصی که ایمان به دین جدید را جدی تلقی می کردند، یک سلسله کتب مناظرات مذهبی و یک دستگاه رسمی تبلیغات اسلامی به وجود آمد. این افراد عبارت از موالی یعنی ایرانیانی بودند که قلباً به دین اسلام ایمان داشتند و به طور یقین اغلب از نسل دوم و سوم مسلمانان ایرانی بوده اند، و از این امر که بر ضد رفتار سیاسی حکومت اسلامی اعتراض کنند، اندیشه ای نداشته خواسته و اعتقاد آنها این بود که رستگاری صحیح و جدی روح انسانی در سایه توجه به قرآن و هواداری از آن میسور است، ولو اینکه این پیوند به قرآن به نفع سیاست حکومت اسلامی صورت نپذیرد. این طرز تفکر، خود را مثلاً در جنبش نامبرده در سال ۷۲۸ / ۷۲۹ (۱۱۰ هجری) ظاهر نمود، زیرا مبلغان در این مورد تزویر و عهد شکنی را مبنای اعتراض خود بر ضد والی اسلامی قرار داده بودند. (ج اول _ ص ۲۵۳ _ ۲۵۵)
اِشپولر،برتولد _ ایران در قرون نخستین اسلامی _ ترجمه جواد فلاطوری _ انتشارات علمی و فرهنگی_ سال ۱۳۶۹
#ستیز_و_سازش_زرتشتیان_با_اسلام
#سقوط_ساسانیان
#ساسانیان_بعد_از_حمله_اعراب
https://t.center/ketabkhaFFRF