View in Telegram
Forwarded from تـہ‌سیـگار
بعد از آخرین پک به سیـگارش، اون رو با پاش فشرد و پوزخندی زد. "_تو هم احمـقی، می‌سـوزی تا حال من رو خوب کنی؛ مثل قـلب مـن! نگاه و لبخنـدش مثل جرقه‌ای قلبم رو آتیش زد. از عشقـش سوختم و درد کشیدم تا حالش خوب باشه، تا لبخند همیـشه روی لـب‌هاش باشه. اما آخرش چیشد؟ بعد از خوب شدن حالش، زمانی که دیگه بهم نیازی نداشت و تونست خودش رو پیدا کنه، مـن و قلبـم رو زیر پاهاش لـه کرد و رفت. من موندم و قلبی که خـاکستر شده؛ تیکه‌تیکه‌ هم نه، خـاکستر! حالا، هر روز صبح که بیدار می‌شم، حس می‌کنم یک قسمت از وجـودم هنوز توی خـاطراتش گیر کرده. یاد اون روزها، یاد اون لبخنـدها و حـرف‌های شیـرین، مثل سـایه‌ای سنگیـن روی دوشم نشسته. چشـم‌هام که روزی از نگاه کردن به مـاه زندگیم ستاره‌ بارون می‌شد حالا با شبـی پوشیده شده از ابر غـم و ناامیـدی فرقی نداره."
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily