#گام_بیست_و_دو۱۰
همینطور که کرم چوب فقط جنس و محیط چوب رو میشناسه و کرم روده فقط دلخوشه به مدفوع اونیم که در مقابل چرخههای حیاتش مقاومت میکنه دلخوش شده به اون محدود و ناچیز. تفاوت ها تو زندگی همون ایستگاه های مرگ بر نرمال ها، طبیعی ها، تعریف های محدود ذهنی، تفاوت های جسمی، تفاوت های ذهنی، تفاوت تو سطح درآمدت،، تغییرها تو زندگی از دست دادنها فراقها. هر ذره درونش روح خدا رو داره پس هر ذره قدرت وسعت و غنای عظیمی در خودش داره. ما عادت کردیم بر اساس تعریفهای نرمالی که میشناسیم بعضی چیزا رو خوب بعضی چیزا رو بد بدونیم همین تله ناکامی های ما شده. اگر اتفاق رو قضاوت نکنیم در مقابل مرگ ها مقاومت نکنیم نو زاد میشیم به حیات وسیع تر. آیا نوزادی که در رحم مادره دم تولد با خبره که اون رنج تولد و مرگ به رحم چه تولد و وسعتی رو پیش روش داره؟ اجازه بده مرگها اتفاق بیفته زندگی اون چیزهایی رو که باید تحویل بگیره ببره تغییر بده. با هر از دست دادنی قدرتمند نیت کن اعلام کن که بهترش غنیترش شادی بخشترش به زندگیم میاد. مواظب باشیم که با مقاومت بر چرخههای زندگی برای خودمون و تجربه مون گور نکنیم و همینطور گورکن تجربیات دیگران هم نباشیم. خیلی از پدر مادرها گورکن فرزندانشون هستند با محبتهای زیادی کنترلگریهای زیادی فرزندانشون رو بیعرضه و ناتوان بار میارن یه گور بزرگ از مراقبتها رفاهیات بیش از حد و کنترلگریهاشون میکنند. همینطور خیلی از دوستان ما گورکنهای ما هستند. اون دوستان حاضر نیستند که تغییر کنند شاید حتی تو مسیر آگاهی با ما همراه هستند اما بر آداب آگاهی نیستند. آگاهی رو به جای اینکه حیات ببخشن دفن میکنند. این به اصطلاح دوستان که در اصل هم دشمن هستند هم دست شیطان دوستی خاله خرسه با ما دارند از تغییر از عمل از پویایی گریزان هستند و اتفاقاً یکی از تلههای همراهیشون اینه که به تغییرات ما معترض هستند. دلخوشن به درجا زدن واماندگی با توجیه به وقتش زمانش برسه ایشالا به درکش برسیم همه مثل هم نیستند و از این قسم توجیها که همه منسوخه. خداوند در سوره قلم که پیام رهایی و آزادی داره آیه ۴۲ و ۴۳ هشدار میده با هم زمزمه کنیم آیه ۴۲ و ۴۳ سوره قلم: بسم الله الرحمن الرحیم يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ سَاقٍ وَيُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ. به یاد بیار روزی را که کار بر آنان به شدت سخت و دشوار است به سجده دعوت میشوند ولی در خود قدرت و استطاعت سجده کردن نمییابند آیه ۴۳: خَاشِعَةً أَبْصَارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ۖ وَقَدْ كَانُوا يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَهُمْ سَالِمُونَ دیدگانشان از شرم و حیا فرو افتاده خواری و ذلت آنان را فرا گرفته ایشان به سجده دعوت میشدند در حالی که تندرست بودند ولی از فرمان خدا متکبرانه روی گردان بودند و اکنون در حسرت و شرم این هستند که میل و رغبت بر سجده دارند اما توان سجده ندارند. سجده پیشانی بر مهر گذاشتن نیست این یک عمل نمادینه از کل زندگی از دمی که ما به سن تکلیف میرسیم سن خوراک دادن به جان و روح. هر روز هر دم وظیفه ما کسب آگاهی و علم هماهنگ با علم الله و قوانین جهانش و دینشه و عمل به این آگاهی. مرتبه به مرتبه هر روزه ما این سجده رو کامل میکنیم. فرصت کامل شدن سجده به اندازه فرصت عمرته هر دمی که غافل باشی قسمتی از میدان این عمل ناکامل میمونه و پایان عمر یه پازل داری شاید کامل شاید با خونههای خالی. و پایان عمر فرصت این رو نداری که خونههایی که باید قدم به قدم دم به دم نفس به نفس کامل میشده رو یه دفعه کامل کنی. این عمر عزیز به ما بخشیده شده برای توبه برای نور شدن و کل پکیج زندگی ابزاره تمرین نور شدن و نو شدنه. هوشیار باش که وابسته ابزار وابسته حریف تمرینیت نمونی هوشیار باش که تبدیل به قبر حمل انرژیهای مرده نشی. تعصب بر باورهات علمت بدیهیاتت درست و غلطهات توقعاتت انتظاراتت نداشته باش که زندگی اونها رو میکشه تا امکان زیست متفاوت رو برای تو فراهم کنه تا موهبتی رو که با خودت آوردی به عالم تقدیم کنی. شاید موهبت تو صلح با کودکیه که اوتیسم داره که مجبورش نکنی طبق نرمال ها و بدیهیات باشه مثل چارچوبه ای که جامعه تعریف کرده زندگی کنه. شاید این عمر شریف به تو اهدا شده که در میزبانی و عشق ورزی با یک کودک اوتیسم باشی پس باید اجازه بدی که باورهات نسبت به زندگی نرمال بمیره و نو زاده بشی به حیات نو باور نو سطح و مدار جدیدی از زیستن. اونجاست که تمام کارگزاران و ارکانی که بهت سجده کردند میان برای خدمت به تو. ما با مقاومت در ایستگاه های مرگ سطح مدار و ارتعاش خودمون رو پایین تر میبریم. کارگزاران عاشق ما هستند از جان مایل به خدمت به ما هستند. یه گل رو وقتی بو میکشی لمس می کنی نگاش میکنی از شوق نزدیکه که غش کنه چون عیال الله داره تماشاش میکنه.