#گام_بیست_و_یک۹
یه نفس آرام و عمیق بکش. هر دم بهشت و جهنم ما برپاست. هر دم ما مشغول عصیان یا اطاعت هستیم. دمادم در حال خوردن میوه ممنوعه یا پرهیز از اون هستیم. ما هم حامل الله هستیم هم حامل شیطان هر کدوم رو بیشتر زیست کنیم بر صفت اون کاملتر میشیم. بر صفت شیطان یا صفت الله. مسلمانی پیش دبستانی و دبستان شروع الله شدنه. کسی مراتب رو طی میکنه که مومن بر کل دین الله باشه.مومن به بعض یکفر به بعض جواب نیست. کسی که میخواد از انرژی فیکان الهی در طلبهاش استفاده کنه اول باید آنچه را که هست و قرار با ذات الله بسته زیست کنه و همینطور انرژی الله رو در تمام پیمانههایی که تو زندگیش داره ازشون خدمت میگیره به هستی برگردونه. در قانون جبران قانون گردش انفاق پرداخت حق یتیم خمس و زکات تا مرتبه فضل. فضل اونجاست که تو دیگه حساب کتاب نداری مجرای الهی شدی دست الله شدی بی حد و حساب میبخشی انبار نمیکنی پسانداز نمیکنی فقط در لحظه حال زیست میکنی. حضرت رومی بعضیا رو آخرنگر و بعضیا رو آخورنگر نامیده. آخر نگر اونی که در لحظه حال زیست میکنه بر سواد مسلمانی. بخشش رو زیست میکنه. آخورنگر اونیه که داره از این جهان تاریک جمع میکنه انبار میکنه. فکر میکنه خودش رازق خودش و فرزندانشه. یادش رفته که رازق اللهِ. به اسم آینده نگری داره از این جهان جمع میکنه این آخور نگریه نه آخرنگری. آخرنگری در انبار کردن نیست در بیشتر برداشتن از این عالم نیست. پولشویی ثروت الهی فقط در بخشیدنه هر چیزی رو که ببخشی تو عالم بعد انرژیش منتظر توئه هر چیزی رو هم که پسانداز کنی و انبار کنی از دست میدی. کسی شایسته ملاقات با حضرت العزیزه که جسارت بیان و بخشش داشته باشه مقام فضل رو زیست کنه هم مادی هم معنوی. تو سفر با کشتی نور ما این مقام رو گام به گام تمرین کردیم. خوش به حال کسی که لحظه حال رو زیست کرده گشوده بوده بر معرفت و معجزات این سفر. اما عزیزایی که جا موندن وا موندن هنوز دیر نشده. یه میدان داریم برای تمرین: گروه بهشت. هر قدحی که برای سرمستی نثارمون میشه بچهها جام جام از معرفتشون تو گروه هدیه میکنن. از حس و حالشون از برداشتشون و میدان انرژی شون رو با همراهی پستهایی که طول هفته ارسال میشه و مانتراها تقویت میکنند. انفاق رو بخشش رو حرکت تا مقام فضل رو از سفرهای که داری از اون لقمه برداشت میکنی شروع کن. حتماً داستان باغ رو از کانال شنیدی. صاحبان باغی که میل بر انفاق نداشتند. فقط نیت کردن که تاریک روشن هوا برن برای اینکه محصول باغ رو جمع کنن و نیاز نباشه به کسی ببخشن کسی نبینه تا اونا مجبور باشن ببخشن. فقط نیتشون باعث شد که کل باغ رو از دست بدن. به این داستان تو سوره عظیم قلم اشاره شده و این معنا رو در خودش داره که انفاق سهم بزرگی در برخورداری ما از ثروت الهی داره. صاحبان باغ همون دم که نیت کردن انفاق نکنند باغ رو از دست دادن. خدا حتی فرصت اینکه برن میوهها رو بچینند یه فکری بکنن بهشون نداد. داری کسب علم میکنی تا باغ زندگیت رو برکت بدی اگر نیت این باشه که انفاق نکنی این باغ هیچ ثمری به تو نمیده.
امیدوارم از حصار ذهن و توجیه هاش که همون فسون شیطانه بیرون بیای. کسب علم و ذکر و تلاوت رو به اندازه کافی تمرین کردیم. گیر اکثریت در انفاقه در فضل و بخششه در بازگرداندن سهم خدا به یتیمان عالمه. هم از لحاظ مادی هم از لحاظ معنوی باید پیمانه خدمت الله تو زندگیمون رو به هستی برگردونیم و برسونیم خودمون رو به مرتبهای که موهبتی که با خودمون داریم به هستی تقدیم کنیم. باور به ضعف و محدودیت و نداری و ناتوانی و انواع محرومیتها سمه. متوقع رایگان و مفت بودن سمه برای زندگی. تمام دستهای خدمت چه مادی چه معنوی دست خداست و ما با خدا طرف هستیم. خساست و چانه زنی مقابل خداوند رو کنار بزار که اصلاً در شأن زوج الله این رفتارا نیست. رب العالمین بر جان ما عاشقه و این عشق ایجاب میکنه که در هر قدم هر نفس بساط رشد و کمال و غنا و ثروت ما رو فراهم کنه پس جهان رو بر اساس قوانین اداره میکنه. کسی که خودش رو ضعیف و کم تعریف کنه ترس از نداری داشته باشه جسارت بیان نداشته باشه طبق قوانین خودش به دست خودش داره حد رزقش رو پایین تعریف میکنه. این راز بزرگیه ها علم بزرگیه که داره در اختیارت گذاشته میشه ها. جسارت و همت و لیاقت بر عمل با خودت.
ص۹