▪️علاوه بر این، بزرگترین – و شاید آخرین – نقاشی کتاب، «درویشی که در هند به پادشاهی رسید» حاوی کتیبهای در مدح شاهرخ است. در حقیقت، میتوان این کتیبه را به صورت تلویحی انجامهٔ نهایی نسخه تلقی نمود که تلاشی برای انتساب این کتاب به شاهرخ است.
اینها نشاندهندهٔ تلاشهایی برای «از آنِ خود سازیِ» یک اثر تاریخی از قرن پیشین به نیّت مشروعیتبخشی به حکومت شاهرخ است. برخورد گزینشی برای تصویرسازیِ بخشهای مختلف کتاب در نسخ جامعالتواریخ از جمله خزینه ۱۶۵۳ معنادار است. به عنوان نمونه، فصل تاریخ سایر امم در نسخ جامعالتواريخ مصوّر ایلخانی و تیموری اطلاعات جالبی دربارهٔ روابط خارجی ایران در آن دورهها در اختیار ما میگذارد. همانطور که در فصل چهارم بحث شد،
در میان بخشهای تاریخ سایر امم، ترکان اُغوز و چینیان برای تیموریان اهمیت بیشتری داشتهاند که آنها را با نگارههای بیشتری مصوّر کردهاند. نمونهٔ دیگری از برخورد گزینشی برای تصویرسازی، ابوبکر است که تأکید بر او نه تنها در تصاویر، بلکه در متن دستکاری شده توسط حافظ ابرو نیز مشهود است. بررسی نگارههای خلفای راشدین در کتب جامعالتواریخِ تکمیلشده توسط حافظ ابرو نشان میدهد که در این تصاویر ابوبکر به عنوان تنها یار (و یا جانشین) پیامبر (ص) نمایانده شده است. این نکته بهطور تلویحی یادآور شاهرخ به عنوان جانشین تیمور، مؤسس این سلسله است.
از ویژگیهای سبکشناختی نگارههای اجرا شده در کتابخانهٔ شاهرخ میتوان به نوعی شتابزدگی در اجرا، کاربست رنگهای نسبتاً خالص و ترکیببندیهای ساده اشاره کرد. در پاسخ به این پرسش که چرا این نقاشیها کیفیت پایینتری در مقایسه با آثار سایر کارگاههای همعصرِ خود دارند، باید گفت که ظهور این سبک در نقاشی ایران به چند عامل بستگی دارد که مهمترین آنها ماهیّت این نوع از نسخ خطی است. خزینه ۱۶۵۳، ۱۶۵۴ و نسخهٔ پراکنده، در اصل نسخههایی ناقص از سدهٔ پیشین بوده که در کتابخانهٔ شاهرخ تکمیل شدهاند. نگارگر دورهٔ تیموری، که این نسخهها را در دست داشته، باید به گونهای کار میکرده تا دو بخش ایلخانی و تیموریِ کتاب با هم هماهنگ باشند. محدودیت دیگر او این بوده که باید برخی تصاویر را بر روی فضاهای خالیِ موجود در اوراق ایلخانی کتاب میافزوده است. از سوی دیگر، در مقایسه با کتابهای منظوم، کتب تاریخی تصاویر بسیار بیشتری دارند که باید با سرعتی قابل توجه اجرا میشدند.
از نیمهٔ قرن نهم هجری به بعد، هنرمندان ایرانی تمایل چندانی به مصوّرسازی آثار رشیدالدین و حافظ ابرو نشان ندادند. نگارندهٔ این سطور تنها دو نسخهٔ مصوّر از جامعالتواریخ که در دربار صفویان کار شده را میشناسد. اولی نسخهای است که در سال ۹۳۵ ق/۱۵۲۹م کتابت شده و در کتابخانهٔ ملی روسیه در سنت پترزبورگ (شماره: MS Dorn 289) نگهداری میشود. نسخهٔ دوم که در کتابخانهٔ کاخ گلستان (شماره ۲۲۵۶) محفوظ است، تاریخ انجام ۱۰۷۴ ق/۱۶۶۴م را دارد.
اما گورکانان هند، که از نسل تیمور بودند، چندین نسخهٔ مصوّر جامعالتواریخ را تولید و یا نوسازی نمودند. یکی از این نسخهها، که به سفارش اکبرشاه گورکانی در سال ۱۰۰۴ق/۱۵۹۵م کتابت شده، در کتابخانهٔ کاخ گلستان (شماره: ۲۲۵۴) نگهداری میشود. (غیاثیان، ۱۴۰۳: ۷/۱۴۳)
مأخذ: غیاثیان، محمدرضا. ۱۴۰۳. پژوهشی در نگارههای مجمعالتواریخ حافظ ابرو (د. ۸۲۳ق) و جامعالتواریخ رشیدالدّین فضلالله همدانی (د. ۷۱۸ق). تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.
#انجمن_مطالعات_عالی_هنر_دانشگاه_کاشان #گروه_مطالعات_عالی_هنر #departemant_of_advanced_art_studies #islamic_arts #art_research 🆔 https://t.center/kashanuniofart