View in Telegram
Forwarded from فنّ ادبیّات
دو پنجره به یک نسخۀ مفقود شاهنامه از شیراز نیمۀ نخست قرن هفتم (به دکتر محمود فتوحی رودمعجنی) گفتیم که مجد همگر تبار خود را به ساسانیان می‌رساند و عناصر مشخّص ایرانگرایی در اندیشه‌اش داشت که از اغلب معاصران او و به‌ویژه شیخ سعدی متمایز بود. در دیوان مجد شواهدی محکم بر تشیّع او هست. ضمناً مجد به خواجه نصیر الدّین طوسی نزدیک بود و نیز به پسر شمس‌الدّین جوینی، بهاء الدّین محمّد - که دست‌کم به تشیّع متّهم بود. این حلقۀ شیعیان عملاً همان موضعی را به دین کافران دارند که به دین سنّیان؛ در یک کلمه «تحمّل»، حال چه به «آزاداندیشی و رواداری» تعبیرش کنیم چه به «تقیّه» و چه به «پیروی ناچار از سیاست مذهبی مغولان». ولی مجد ضمناً اندیشۀ بارز ایرانگرا دارد و از موضع ایرانی مخالف مغولان، این «تورانیان»، است. نمی‌توان منکر وجود چنین احساساتی در نزد حلقۀ فکری مجد شد، ولی در مواضع آشکار شخصیت‌های سیاسی دستگاه مغول طبیعتاً نمود بارزی از آن دیده نمی‌شود. توجّه شخصی چون مجد که تبار خود را به ساسانیان می‌رساند به شاهنامه طبیعی است. اشارات مستقیم مجد به فردوسی و شاهنامه نیز نشان از این توجّه دارد که البته معیار زمانه بوده و با معاصرانش در رویکرد تفاوت ندارد. ولی برخلاف بیشتر این معاصران، مجد به طوس سفر کرد و بخت زیارت مزار فردوسی را یافت. مجد از سفر طوس دل خوشی نداشت و هوای برگشت به شیراز داشت، ولی اگرچه تصریح می‌کند «کاندر همه طوس آدمی نیست» (۱)، فراموش نمی‌کند که در شعر دیگری فردوسی را استثنا کند. گمان می‌کنم دو بیت مجد همگر نشان می‌دهد که در شاهنامه‌ای که خوانده چه افزوده‌هایی وجود داشته‌است. در یکی از این اشارات که در مهم‌ترین قصیدۀ مجد آمده، بیتی هست که به نوعی ستایش فردوسی است، در زمینۀ عبرت گرفتن از شکوه رفتۀ شاهان شاهنامه: سخن ز شاعر طوس آشکار گشت ار نی نه معنی سده ماند و نه صورت مانی اگر این مثال‌ها را فرمولی نگیریم و تصوّر کنیم مجد واقعاً دارد از محتوای شاهنامه مثال می‌زند، باید فرض کنیم که در شاهنامه‌ای که در اختیار او بوده حکایت «اندر نهادن جشن سده» - که یکی از الحاقیّات شاهنامه است - وجود داشته‌است (۲) حکایت جشن سده در نسخه‌های فلورانس، لندن، سن‌ژوزف، قاهره و استانبول۲ نیست. متن تمام این نسخه‌ها ریشۀ شمال غربی دارد(۳). در مقابل، این حکایت در تمام شاهنامه‌های شیراز (و آن‌ها که در اصفهان ریشه دارد) هست، ازجمله در قدیم‌ترین این نسخه‌ها، کاما و استانبول. وجود این روایت الحاقی در ترجمۀ بنداری نشان از قدمت آن دارد و بنابراین طبیعی است که شاهنامۀ مجد نیز این حکایت را شامل بوده‌باشد. مجد در بیت دیگری به جوینی می‌گوید: میان کوثر و تسنیم ملک باقی توست نه ملک فانی ایران ز نیل تا جیحون می‌دانیم که در اغلب منابع تاریخی و جغرافیایی و ادبی، ایران را از «فرات» تا جیحون می‌دانند و نه از نیل. یکی از معدود منابعی که اینطور نیست مقدمۀ شاهنامۀ ابومنصوری است که صراحتاً ایران را از نیل تا جیحون می‌خواند. این مقدمه یکی از سه متنی است که در کنار هم یکی از مقدمه‌های منثور شاهنامه را می‌سازند که به مقدمۀ «کهن» مشهور است. این مقدمه نیز ابتدا در نسخه‌های شیراز ظاهر می‌شود و عملاً تا پیش از سال ۸۰۰ بیرون از شیراز دیده نمی‌شود، و ظاهراً پدید آمدن شکل کنونی آن را باید مربوط به دو سه نسل کتابت پیش از نسخ استانبول (۷۳۱) و قوام (۷۴۱) و در نتیجه حدوداً ثلث دوم قرن هفتم شیراز دانست که درست بر دوران حیات مجد منطبق است. یک نکته را نگفته نگذاریم: در دیوان مجد پادشاهان شاهنامه منشأ مشروعیّت حکمرانی نیستند و عموماً مثال‌ها و نمادهای شکوه و عظمت و نیز حکمرانی خوبند، ولی مثال‌ها نیز به شاهان ایرانی محدود نیست. درواقع اگرچه انگیزه‌های مذهبی و پایبندی به مذهب در آثار مجد هیچ برجسته (و گاه موجود) نیست، اندیشۀ ایرانی او هیچ سویۀ ضدّعربی یا ضدّاسلامی آشکاری ندارد و برعکس، مجد دست‌کم در حد پیروی از سیاست حاکمان زمانه با مشروعیّت‌بخشی اسلامی هم‌صدا می‌شود. https://t.center//fanneadab ۱. در بسیاری منابع و به شیوه‌های گوناگون اهالی طوس به «آدم نبودن» متّصف شده‌اند که نشان می‌دهد در قرون گذشته چنین شهرتی داشته‌اند. ۲. زنده‌یاد خطیبی متوجه احتمال ارتباط این بیت با حکایت جشن سده شده‌است ولی آن را شاهدی بر اصالت حکایت گرفته که آنچه در باب ریشه شیرازی آن می‌گوییم این نتیجه‌گیری را رد می‌کند. ۳. قاهره خویشاوند نزدیک لندن است که احتمالاً شاخۀ آذربایجان است و و استانبول۲ خویشاوند نزدیک فلورانس که شاخۀ آناطولی است ولی خودش در اطراف ری ریشه داشته‌است (قضیه «کاتب ورارودی» قابل اعتنا نیست). جز لندن، هر سه نسخۀ دیگر تحت تاثیر دستکاری شیعیان بوده‌اند، ولی ظاهراً تنها کاتب قاهره شیعه بوده‌است. در هر صورت، شاهنامۀ مجد ظاهراً ارتباطی به این شاخهٔ متنی نداشته و صرفاً نسخه‌ای شیرازی بوده‌است.
Telegram Center
Telegram Center
Channel