سلام بچه ها
میخام یکم براتون بنویسم اما نمیخام شروع متنم با این جمله امیدوارم حال دلتون خوب باشه یا اینروزا حال هممون گرفتست باشه، چون دیگه زیادی کلیشه ای شده
خواستم بگم اگر حال درس خوندن نداری، اگه استرس داری، اگه افسرده شدی، اگه نمیتونی تمرکز کنی، اگه نشخوار ذهنی داری که بابا درس بخونم که تهش چی بشه، دنبال کار باشم که آخرش چی؟
من درکت میکنم و بهت حق هم میدم. الان اوضاع خیلیامون همینه، با همین استرس و نگرانی و دلشوره.
وضعیت الان ما مثل اون مسافریه که وسط اقیانوس، طوفان کشتیشو غرق کرده، خودشم زخمی بدون هیچ پناهی، سرگردون وسط امواج، باد و بارون میخوره تو صورتش، هیچ خشکی ای نمیبینه، تازه احتمالا کوسه هم اون اطراف باشه.
حال ما مثل اون مسافره
میدونی اون مسافر باید چیکار کنه؟
تنها کاری که میتونه، باید شنا کنه
باید ادامه بده تا بالاخره نجات پیدا کنه، چون میدونه اون چیزی که غرقش میکنه دریا و طوفان نیست، بلکه ناامیدی و بی حرکتی خودشه.
برای ماهایی که با سرگذشت ویکتور فرانکل آشنا هستیم میدونیم که انسان حتی در بدترین و ناامیدترین حالت ممکن هم میتونه تلاش کنه و خودش رو به سمت خوشبختی و زندگی بهتر سوق بده.
پس دوست من، به شنا کردن ادامه بده
سید جواد عمادی