View in Telegram
اقتصاد ایران؛ اگر انقلاب نمی‌شد ! | رسول رئیس‌جعفری یکی از پرسش‌هایی که در عرصه عمومی طی چند سال گذشته تکرار شده این است که اگر انقلاب اتفاق نمی‌افتاد اقتصاد ایران الان در چه جایگاهی قرار داشت. به این پرسش می‌توان از جنبه‌های گوناگون پاسخ داد اما یکی از معیارهای پاسخگویی به این پرسش می‌تواند بررسی نظرات افرادی باشد که خود در یک دهه پایانی حکومت پهلوی صاحب منصب بوده‌اند و بر اساس عملکرد کلی سیستم، آینده‌ای را برای اقتصاد ایران متصور شده‌اند. این شیوه‌ای است که رسول رئیس جعفری پژوهشگر اقتصادی برای پاسخ به این پرسش به کار گرفته است. در گفت‌وگویی که با ایشان داشتیم، وی در ابتدا نگاه به تاریخ از منظر «اگرها» را نقد می‌کند و سپس بر اساس آنچه فروپاشی از درون می‌نامند و در کتاب خود با عنوان «روایت یک فروپاشی» نیز آن را صورتبندی کرده است، چالش‌های پیش روی مدیریت اقتصادی کشور را در آستانه انقلاب به تصویر می‌کشد. خلاصه‌ای از این گفت‌وگو در ادامه ارائه شده است. ما اگر بخواهیم برای اینکه انقلاب نشده بود سناریوسازی کنیم باید ببینیم چه گزینه‌های دیگری پیش رو بود. با توجه به بیماری محمد رضا شاه یک احتمال این بود که رضا پهلوی طی چند سال به پادشاهی می‌رسید؛ جوانی ۲۱ یا ۲۲ ساله‌. در این شرایط نیز باز ممکن بود عراق همان ضعف را در ساختار سیاسی ما حس کند و به ایران حمله کند. توجه داشته باشیم که از زمان رضا شاه این درگیری ها به صورت جدی پیش‌بینی می‌شد. گزینه دیگر این بود که در خلا بعد از محمدرضا شاه یک شورش داخلی رخ دهد و جناح چپ و توده ای در آن اوج داستان جنگ سرد حکومت کند. یک گزاره بر سر اینکه چرا انقلاب اتفاق افتاد این است که کشورهای اروپایی به این جمع بندی رسیدند که ادامه وضع موجود ممکن نیست و حتما به شورش داخلی و تغیر رژیم می‌رسد و بین گزینه‌های جایگزینی که وجود داشت مانند توده‌ای‌ها و مذهبی‌ها به این نتیجه رسیدند که حکومت مذهبی خطرش برای غرب کمتر از حکومت توده‌ای و کمونیستی است. البته ساختار فرهنگی ایران هم چیز دیگری اجازه نمی‌داد. بنابراین به دلیل بیماری‌ایی که شاه داشت و قابل پیش‌بینی بود گزینه های پیش رو پیچیده‌تر و بهتر از این انقلاب و جنگ نبود و در هر حالتی که به آن فکر کنیم ممکن بود اتفاق بهتری رخ ندهد. اما در پاسخ به سوال اصلی باید بررسی کنیم اقتصاد ایران در دهه ۵۰به سوی چه مسیری می رفت. در این باره دو روایت می‌توانیم داشته باشیم؛ یک روایت معروفی است که می گوید بعد از رشد چشمگیر دهه ۴۰ که به همت عالیخانی و تیمش و مدرنیزاسیون در صنایع رخ داد و رشد دو رقمی اتفاق افتاد وفور درآمد نفتی باعث شد عقلانیت و برنامه‌ریزی کنار گذاشته شود و فساد گسترده‌ای در اقتصاد ما روی داده و ریخت و پاش عجیب و غریب داشته باشیم. این روایت چند شاهد مثال دارد. خود شاه در روزنامه اطلاعات مورخ سوم آبا ن ۱۳۵۵ می‌گوید اگر دوباره درآمد نفتی داشته باشیم پول‌هایمان را آتش نخواهیم زد. دلارهایمان را آتش نمی زنیم. نکته دیگر که در همین راستا می گوید این است که اگر پول ها بیاید دیگر اجازه نمی‌دهیم لاشخورها به ما طرح پیشنهاد بدهند. بعد می گوید نه راه داریم، نه سیمان و جاده و باید ظرفیت جذب را ارتقا داده و روی زیرساخت کار کنیم. این عبارت شاه به اضافه گفته‌های دیگران از دهه ۵۰ نشان دهنده این است که در آن سال‌ها عقلانیت کنار گذاشته شده و ریخت و پاش زیاد و فساد زیادی در قراردادهای نظامی صورت گرفته بود. درآمد نفتی کشور بین سال‌های ۵۲ تا ۵۷ حدود ۱۲۰ میلیارد دلار است که در مقام مقایسه خوب است بدانیم که کل درآمد نفتی از زمان مظفر الدین شاه تا سال ۱۳۵۲ حدود ۲۵ میلیارد بوده است. این ۱۲۰ میلیارد دلار چیزی حدود ۸۰۰میلیارد امروز است. به گفته خود شاه این رقم در ۵ سال آتش زده شده و شاه می گوید دیگر این کار را تکرار نمی‌کنیم. این پول سرشار می‌توانست تمام ساختارها و نهادها را از بین ببرد. ابتهاج هم می گوید این پول شاه را به قدرت بلامنازع تبدیل کرد و استبدادش را تشدید کرد و باعث شد دموکراسی در کشور از بین برود و نیمچه دموکراسی در مجلس از بین رفت و شاه فکر می کرد مطلقا عقل کامل است. ادامه مطلب @karkhone
Telegram Center
Telegram Center
Channel