امتداد غم به ریشه میزند
از تنه تا ریشه، تیشه میزند
آدم غمگین دلش با کار نیست
پشت پا بر هر چه پیشه میزند
غم-نمایش را فراوان دیدهایم
این نمایش زر به گیشه میزند
غم شرابی سخت عادت آورست
خمره پایان داده شیشه میزند
از یقین غم سبزها را میکشد
تکدرختان را به بیشه میزند
آدمی همراه غم زاییده شد
او قدم با ما همیشه میزند
آدمی بیغم نیاید در وجود
ذات او را حق کلیشه میزند
یزدان رحیمی
#شعری_بخوانیم
#غزل
@karizga