باهم رفته بودیم کربلا، یک بار دیدم توی رواق روبروی ضریح خوابش برده و من هم برای بقیه جریان خوابیدنش را تعریف کردم. تا اینکه یک روز مشغول دعا خواندن بودم، آمد کنارم و گفت چه قدر دعا میخوانی؟!! برو بنشین با آقا حال کن، با آقا حرف بزن.
میگفت: خیلی خیلی لذت بخش است که خوابت ببرد، چشم باز کنی و ببینی شش گوشه ارباب جلوی چشمانت است.
بعد از اینکه خبر شهادتش آمد و رفتیم معراج شهدا به او گفتم به خدا اگر می دانستم خوابت در حرم میخواهد این طور بشود و تو را به اینجاها ببرد من هم می آمدم کنارت می خوابیدم.
به روایت از خواهر
شهیدسالگرد شهادت
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری🌺🍃@kanon_shohada_kashan