دیگر زمانهی ناسیونالیسمهای باستانگرای آریاییِ ایرانی و اویغوریِ ترکی و یونانیِ باختری و اُمویِ عربی و ملیگراییهای دگرستیز، خودپسند و خودبسند به سر آمده است. اکنون گفتمان خون و نژاد دیگر مایه، معنا و کارکرد خویش را وا نهاده و از میان جهان نو رفته و نسلی که میآید، نسلیست اینترنتی و از مرزهای نژادی، دینی و جغرافیایی بر کنار است و در این قیدها نمیگنجد. ناسیونالیسم بدوی، غیر مدنی و نابخردانه راهی به دهی نیست و اگر کار به دست نژادگرایان فاشیست بیفتد، کار به نسلکشیها میانجامد و خِنجیست خونین بر گونهی تمدن و مایهی جدایی آدمیان. در این معرکه و مضحکه، درنگجای اینکه برخی ایرانیان معاصر به ناسیونالیسم های پانیستیِ پانفارسی و پانترکی و پانعربی و پانکردی و ... دچار شده، به جان هم افتادهاند و گمان میبرند سربازان و شهادتجویانِ یک نبرد مقدسند.
ولی همهی این کاستیها و آسیبهای ناسیونالیسم فاشیستی سبب نمیشود که حس بستگی به خانه و پایبندی به مردمان خانه از میان برخیزد. بیگمان، ناسیونالیسم واپسگرا و دگرستیز یک ارتجاع بدویست، ولی بهگمان، هر مملکت برای پیشرفت، والبته لیران که در این زمانه و هنگامه که روبارو با تهدیدهای بسیار است، باید از یک ملیگرایی ملیح، بخردانه و مدنی نیرو بگیرد، نکتهای پر مهم که جمهوری اسلامی از آن رویگردان بوده است، وگرنه با جهانوطنی و امتگرایی و این شعارهای فانتزی و رویاهایِ نشد، کار پیش نمیرود، چنانکه جهانوطنی کمونیستی، امتگرایی سید جمال اسدآباد، حتا دهکدهی جهانی با الگوی آمریکایی پیش نرفته است. یک ملیگرایی ملایم و متعادل، خردمندانه، مدنی، که میهن را برای همهی هممیهنان بخواهد، مردمان را به خودی و غیر خودی و کشور را به مرکز و پیرامون، و دین، سیاست، فرهنگ را به رسمی و غیر رسمی بخشبندی و تعریف نکند، و البته در یک پیوند انسانی و اخلاقی با جهانیان.
با همهی دگرگشتی که در بینش انسان امروز در پیوند با ناسیونالیسم و معنی آن رخ داده است، ولی نسیم وابستگیهای ملی حتا در سرزمینهای مدرن و باختری نیز در وزیدنی نرم و مدام است و در برخی حتا پر نیرومند است. از گروههای زیادهرو همچون نئونازیستها که بگذریم، در کشوری همچون آمریکا که خود را تجسم لیبرالیسم میداند، اگر کوچکترین اهانت به پرچم ملی آن روا بداری، دندانت را با بُرُس سیمی فرچه میزنند؛ آنگاه در رسانههای خود برای مردمان خاوران و جنوبگانِ جهان نسخههای جهانوطنی و بیوطنی و امتگرایی میپیچند و البته برخی هممیهنان ما نیز پُز همین چیزها را میدهند و غیرت بر خانه و همخانه را فاشیسم و واپسگرایی تعبیر میکنند.
دنبالهی این نوشت را بگذار برای وقت دیگر. قدم زدن و سیگار کشیدن میخواهم. باید قوطی را بیندازم توی سطل کنار نیکمت، سیگارم را روشن کنم و نمنمک سمت خانهی میزبانهای عزیز و مهربان را بروم در خانهی ایوبجان جعفری و نوشینجان کاویانی.
ترکیه، شهرِ نیده، چهارم شهریور نود و هشت.
@kambiz_najafi