View in Telegram
نگاهی مختصر به فعالیت حزب الوفاق (قسمت اول) حزب وفاق اسلامي (لجنة الوفاق) را می‌توان یکی از مهم‌ترین پدیده‌های سیاسی مردم عرب، به‌ویژه در سال‌های پس از انقلاب ۱۳۵۷، دانست که از جنبه‌های مختلف اجتماعی و سیاسی شایسته بررسی و تحلیل است. مجموعه «الوفاق» پس از انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۳۷۶ تشکیل شد و به‌سرعت رشد کرد و در تمامی شهرهای عرب استان توسعه یافت. مؤسسان الوفاق به‌سرعت برای اخذ مجوز یک حزب سیاسی اقدام کردند و در چند دوره انتخابات توانستند پیروزی‌های چشمگیری در انتخابات شوراهای شهر و مجلس کسب کنند. در نهایت، در سال ۱۳۸۵، در حالی که با شکاف‌های داخلی شدیدی مواجه بود، فعالیت آن با صدور حکمی از سوی دادسرای عمومی و انقلاب متوقف شد. شکل‌گیری مجموعه الوفاق، همان‌طور که ذکر شد، با انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۳۷۶ و پدیده اصلاحات گره خورده است. در آن دوران، همانند سایر نقاط ایران پسا جنگ، مردم عرب از یک سو با نوعی انسداد سیاسی مواجه بودند و از سوی دیگر، نارضایتی عمومی و نخبگانی که در جستجوی روزنه‌ای برای فعالیت سیاسی بودند، به‌چشم می‌خوردند. رشد تحصیلات دانشگاهی که نتیجه افزایش ظرفیت دانشگاه‌های دولتی و تأسیس دانشگاه‌های آزاد بود، نقش مؤثری در شکل‌گیری طیف جدیدی از نخبگان عرب ایفا کرد. البته گرایش‌های ایدئولوژیک و چریکی نیز تنها محدود به مردم عرب نبود. اما هرچه از انقلاب فاصله گرفتیم، فضاهای سیاسی تغییر کردند و قشر تحصیل‌کرده جدید در پی راه‌های تازه‌ای برای کنشگری بودند، راه‌هایی که امکان زیست مسالمت‌آمیز و سیاست‌ورزی مدنی را فراهم می‌کرد. دو عامل مهم دیگر در شکل‌گیری «الوفاق» و مشارکت گسترده نخبگان عرب در انتخابات ۱۳۷۶ وجود داشت: اول تجربه خونین چهارشنبه سیاه و رخدادهای آغازین انقلاب. در آن دوران، مطالبات مدنی مردم عرب به بدترین و خشونت‌بارترین شکل سرکوب شد. در روزهایی که مردم عرب در حال رایزنی با دولت وقت برای ساده‌ترین مطالبات خود بودند، خیابان‌های محمره و دیگر شهرهای عرب به خاک و خون کشیده شد. بسیاری از فعالان آن دوران اعدام شدند، یا راهی خارج از کشور شدند و یا به سکوت و حاشیه‌نشینی وادار شدند. بخشی از فعالان یا همراهان الوفاق این تجربه را پشت سر گذاشته بودند و می‌دانستند که راهی جز استفاده از کوچک‌ترین فرصت‌ها وجود ندارد. از این رو، سعی می‌کردند گفتمان معقول‌تر و عملی‌تری ارائه دهند. در حقیقت، حتی گروه‌هایی که در زمان جنگ به عراق رفته بودند و «ارتش آزادی‌بخش الاحواز» (جیش التحریر الاحواز) را تشکیل داده بودند، پس از جنگ به این نتیجه رسیده بودند که فعالیت مدنی و قدم‌های کوچک تنها راه حل است. آن‌ها بر اساس تجربه‌های خود با کشورهای خارجی و جنگ مسلح باور داشتند که فعالیت در خارج از کشور فایده چندانی ندارد و راه‌حل باید درونی و از طریق رویکردهای مسالمت‌آمیز و تدریجی باشد. عامل دوم رشد گرایش‌های هویت‌طلبانه میان مردم عرب بود. در دوران پس از جنگ و با تضعیف تدریجی ایدئولوژی تشیع، گرایش‌هایی که هویت عربی را مورد تاکید قرار می‌دادند رشد و تقویت یافتند. علاوه بر این، سیاست‌های اقتصادی دوران هاشمی رفسنجانی موجب افزایش شکاف طبقاتی فقیر و غنی شد که در استان خوزستان با شکاف عرب-غیر عرب تطابق داشت. رخدادهایی مانند اجرای «طرح توسعه نیشکر» و ساخت مداوم سدها، به‌ویژه در میان مردم عرب، به‌عنوان طرح‌های «استعماری» تعبیر می‌شد و باعث نارضایتی گسترده شده بود. علاوه بر آن نبود نهادی مدنی یا تلاشی نهادی باعث شده بود تا زبان عربی تضعیف شود و وحشت تضعیف هویت و فرهنگ عربی جدی مطرح شود. مدارس باعث شده بودند تا زبان فارسی به دورترین روستاها رخنه کند و زبان کودکان ممزوجی از عربی و فارسی شود. این در حالی بود که هرگونه تلاش برای تقویت زبان عربی با انگ‌های مختلف سرکوب می شد. این تحولات ضرورت جدی برای تحرک نخبگان عرب را آشکار می‌ساخت؛ ضرورتی که پاسخ خود را در ظهور جنبش اصلاحات یافت. در چنین شرایطی بود که ستادهای محمد خاتمی در اهواز به محلی برای تجمع نخبگان و فعالان عرب تبدیل شدند و ستاد انتخاباتی لجنة الوفاق در همین فضا متولد شد. این ستادها به محلی برای شعرخوانی عربی، اعتراض به سیاست‌های تبعیض‌آمیز، و بیان مطالبات مردم تبدیل شدند. طیف گسترده‌ای از نیروها، از چپ مارکسیستی تا نیروهای عرب نزدیک به جمهوری اسلامی و مخالف تبعیض، و همچنین جوانانی که برای اولین بار طعم فعالیت سیاسی را می‌چشیدند، گرد هم آمدند و هسته‌های اولیه تشکیل لجنة الوفاق را شکل دادند. مطلب کامل را می توانید در لینک زیر بخوانید: https://www.kamakaan.com/1105?swcfpc=1 @kamakaann
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily