هوای خانه محمد ﷺ و خدیجه آکنده از شادی، ادب و احترام، عشق و درستی بود. این دو انسانِ زیبا همواره رابطهای لبریز از عشق و احترام داشتند. از اینرو، شادیِ خانهشان هرگز کم نمیشد. روزهای زیبا از پی هم میگذشتند. خداوند، در طولِ سالیان شش فرزندِ یکی از دیگری زیباتر به آنان عطا فرمود. اوّل قاسم به دنیا آمد و سپس زینب، رقیه، امكلثوم، فاطمه و عبدالله. فرزندانی یکی از دیگری شیرینتر، ماهرویانی ستارهچشم، عزیز و دوست داشتنی. در سایه حضور آنها، بر شادمانیِ خانه محمد ﷺ و خدیجه روز به روز افزوده میشد. همه، این کودکانِ با تربیت و فهمیده را دوست داشتند. آنان مثلِ مادرشان خدیجه، پاک بودند، و همچون پدرشان محمد ﷺ لبریز از عشق و راستگویی. به کسی بدی نمیکردند. همواره خنده بر لب داشتند. در جامعه انگشت نمای نیکی بودند و با دیدن آنها میگفتند: اینان باید فرزندان خدیجه و محمد ﷺ باشند. حالا محمد ﷺ مردی تاجر بود. اموالِ خدیجه را به بیرون از شهر برده و به فروش میرساند و با سودهای فراوان به مکه بر میگشت. خدیجه در سایه کار و تلاش محمد ﷺ ثروتمندتر شد. با هم به فقرا کمک میکردند و از افتادهها دستگیری مینمودند. آن دو با وجود ثروت فراوان، زندگیِ ساده را دوست داشتند و آن را برگزیدند. ظاهر خانه خدیجه و محمد ﷺ، اگرچه همچون سایر خانههای مکه بود؛ اما با بقیه فرق داشت. خانهای گرم، صمیمی و پاکیزه، که در زمین مردم به آن رشک میبردند و در آسمان مَلائک به آن غبطه میخوردند.
📝#تفسیر👈 بعد از اینکه حق تعالی آنان را امر کرد تا در زمین فرود آیند برای شان بیان داشت که اوتعالی هیچگاه آنان را در زمین مهمل و بی سرنوشت رها نخواهد کرد، بلکه به منظور هدایت شان پیامبرانی را خواهد فرستاد و کتاب هایی را نازل خواهد نمود و در این میان هر که به خدا ایمان آورد و از پیامبران و هدایتی که می آورند پیروی کند، برای چنین کسانی از سوی اوتعالی امنیتی خواهد بود که با آن به هیچ وجه از آیندۀ خود ترس و بیم نخوهند داشت؛ زیرا حق تعالی حافظ و نگهبان آنان و برای شان کافی و بسنده است. چنان چه بر گذشتۀ خویش نیز حزین و غمگین نخواهند بود؛ چون پروردگار گناهان آن ها را می بخشد و از سر تقصیرات شان دَرمی گذرد.سعادت چنین کسانی مبتنی بر او دو اصل است: یکی نداشتن ترس و دیگری نداشتن غم و اندوه.
🟢49- فیروز دیلمی رضی الله عنه کسی که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در وصفش میگویند: "فیروز مردیست مبارک از خانواده و اهل بیتی که هم پدر و مادرش هر دو اهل خیر و مبارک هستند".❤🌿
خداوند همیشه گوش می دهد، همیشه مراقب است، و همیشه آماده است تا آسایش و آرامش را فراهم کند. هر چقدر هم که نگرانی های شما ناچیز به نظر برسد، برای خداوند مهم است. بر رحمت و حکمت او توکل کن و در هر سختی و راهنمای تو باشد. به یاد داشته باشید که خداوند از رگ گردن به شما نزدیکتر است و محبت و رحمت او بی حد و حصر است. پس دلت را به سوی او بریز و آرامش پیدا کن که بدانی او بهترین تدبیرگر و مهربان ترین است.
در زمان حضرت سلیمان پرنده ای برای نوشیدن آب به سمت حوضی که کنار چشمه ای بود پرواز کرد اما چند کودک را به سر برکه دید پس آنقدر صبر کرد تا کودکان از آنجا متفرق شدند.
همینکه قصد فرود به سوی برکه را کرد این بار مردی را با ریش بلند و آراسته دید که برای نوشیدن آب به آن برکه مراجعه نمود. پرنده با خود گفت که این مرد خوبی است از وی آزاری به من نمیرسد.
وقتی نزدیک شد آن مرد سنگی بسویش پرتاب کرد و چشم پرنده کور شد! پرنده از مرد نزد حضرت سلیمان شکایت برد. پیامبر آن مرد را احضار کرد او را محاکمه و فرمان کور کردن چشم او را داد.
اما پرنده به حکم صادر شده اعتراض کرد و گفت : چشم این مرد هیچ آزاری بمن نرساند بلکه ریش او بود که مرا فریب داد و گمان بردم که از سوی او آزاری به من نمیرسد. پس به عدالت نزدیکتر است اگر ریش او را بتراشید تا دیگران مثل من فریب ریش او را نخورند
📝#تفسیر👈 از رحمت و لطف پروردگار بر آدم و ذریه اش آموزش کلماتی بود که وی با آن مستوجب رحمت و مغفرت خدای تعالی شد. این کلمات حاوی اعتراف به گناه، اعلان توبه و طلب عفو و آمرزش بود. این آیه دلالت بر فضل استغفار و این مطلب دارد که گاهی در گناه نیز مصالح بزرگی برای بندگان نهفته است، بشرط آنکه از آن گناه در نهایت انکسار و ندامت توبه صورت گیرد و در راستای طاعت و عبادت خداوند بزرگ و گریه و ترس از او و تواضح در برابر بندگانش تلاش و کوشش شود.
🟢48- سراقه بن مالک رضی الله عنه کسی بود که برای دستگیری رسول الله اقدام نمود تا صد شتری که قریش برای دستگیری ایشان جایزه گذاشته بودند بدست آورد و هنگامکیه پیامبر خدا و ابوبکر را در مسیر هجرت پیدا نمود، رسول الله به او گفتند: "دوست داری لباس گرانبها و ویژهی پادشاه فارس، روزی بر تن تو باشد؟". یعنی اگر امروز ما را رها کنی و از صد شتر بگذری روزی چنین پاداشی خواهی داشت. او بعدها مسلمان گردید و چنین نیز شد...🌸🌿