#امیرالمومنین_ع_و_واقعه_کربلا#قسمت1امام زين العابدين (
ع) گوید كه: خبر داد مرا ام ايمن كه روزى حضرت رسالت (ص) به ديدن حضرت فاطمه (س) آمد. پس فاطمه براى آن حضرت حريره ساخت و نزد رسول خدا حاضر كرد. حضرت
امیرالمومنین (
ع) طبق خرمايى آورد. ام ايمن گوید: من كاسه آوردم كه در آن شير و مسكه بود.
پس حضرت رسول (ص) و
امیرالمومنین (
ع) و فاطمه (س) و حسن و حسين (
ع) از آن حريره تناول نمودند و از آن شير آشاميدند و از آن خرما و مسكه ميل فرمودند. پس حضرت على (
ع) ابريق و طشتى آورد و آب بر دست حضرت رسالت (ص) ريخت.
چون حضرت دست هاى خود را شست، دست تر بر روى مباركش كشيد پس نظر كرد به سوى على و فاطمه و حسن و حسين (
ع)؛ نظرى كه آثار سرور و شادى در روى مباركش مشاهده كرديم، آنگاه مدتى به سوى آسمان نظر كرد پس روى مبارك خود را به جانب قبله گردانيد و دست هاى خود را به سوى آسمان گشود، بسيار دعا كرد، پس به سجده رفت و در سجده صداى گريه آن حضرت بلند شد، آب ديده اش بر زمين جارى شد، پس سر از سجده برداشت و ساعتى سر در زير افكند و مانند باران تند، آب از ديده مباركش مى ريخت.
چون اهل بيت اين حالت را در او مشاهده كردند، همه اندوهناك شدند، و من نيز از حزن ايشان محزون گرديدم و جرات نمى كردم كه از سبب اين گريه از آن حضرت سوال كنم. چون اين حالت بسيار به طول انجاميد، على و فاطمه (
ع) گفتند: سبب گريه چيست؟ يا رسول الله؛ خدا هرگز ديده هاى شما را گريان نگرداند، بدرستى كه اين حالت را مشاهده كرديم و دل هاى ما مجروح شد.
ادامه داره...
•┈••✾◆
🦋◆✾••┈•
@kalame_amiralmomenin