سرنوشت غمانگیز فلسفه اسلامی، و غرور بیپایان اصحاب فلسفه
فلسفه از بدو پیدایشش در جهان اسلام، همواره مورد نقد متکلمین و فقهای شیعه بوده است. تا قبل از فقهای سیاسی دوره اخیر، عموم فقها، منتقد فلسفه و عرفان بودهاند؛ امثال علامه مجلسی را میتوان نمونه بارز و شاخصی دانست که با تسلط بر علوم مختلف دینی تأکید بسیاری بر نادرستی مبانی و آموزههای فلسفی داشت.
در دوره اخیر، چون پول و امکانات و منابع در اختیار مدافعان فلسفه بوده [چه در زمان پهلوی و چه بعد از آن] بدون هیچ توجهی به نقدهای منتقدان بیشتر ترجیح دادهاند به تحقیر و تجهیل منتقدان پرداخته و با همین بیاعتنایی از کنار آنان گذر کنند.
با وجود امکانات بیشتر فلاسفه، اما تعداد کتبی که در نقد فلسفه نگاشته شده شاید دهها برابر کتبی باشد که از سوی فلاسفه به پاسخگویی منتقدان پرداخته است؛ هرچند فلاسفه اهمیتی به نقد متکلمین و فقها نداده و عمدتا با تحقیر و تجهیل از کنار آن رد شدهاند اما دید عمومی جامعه چندان باب میل فلاسفه پیش نرفته است و ظاهرا با برپایی مناظرات و شیوع انتقادات، بر تعداد کسانی که ترجیح میدهند حکم به بطلان آموزههای فلسفی داده، و یا حداقل زیر بار ادعای عقلی بودن آن نروند، افزوده شده است.
▪️فارغ از اینکه نقدهای فقها و متکلمین چه میزان توانسته است به جایگاه فلسفه اسلامی خدشه وارد کند، و علامه مجلسیها تا چه میزان توانستهاند ثابت کنند که مثلا ابنسینا جبریمسلک بوده و... اما اینک اصحاب فلسفه رقیب دیگری پیشِ روی خود دارند: دانشگاهیان و متخصصین غربیِ فلسفه اسلامی.
اینکه استادی در دانشگاههای ایران، دلیل مخالفت غربیها با فلسفه اسلامی را مخالفت آنان با اسلام تلقی کند و سپس به طعنه درباره نقد علامه مجلسی بر ابنسینا و... بگوید فلسفه مدافع دین نیست و آزاداندیشی است، سیاستی یک بام و دو هوا به نظر میرسد. همچنین کمتر کسی فلاسفه را مدافعان اسلام میداند تا مقابل سیل انتقادات غربیها صرفا با این پاسخ قانع شود که هدف غربیها در نقد فلسفه اسلامی، مخالفتشان با اسلام است!
لذا به نظر میرسد مدافعان فلسفه اسلامی حداقل در تعامل با رقبای غربی باید به مشی معتدلانه و آکادمیکگونه برگردند.
اینکه مثلا دکتر ایلخانی _مدیر گروه بازنشسته فلسفه دانشگاه شهید بهشتی_ سخنرانیاش در فلان همایش را بدلیل استعمال فلسفه عربی به جای فلسفه اسلامی کنسل کند، در بدو امر شاید ناموجه به نظر نرسد اما ایشان چه اثر دانشگاهی در پاسخ به امثال گوتاس و هانری کربن و اتین ژیلسون که زیر بار وجود داشتن فلسفه اسلامی نرفتهاند دارند؟
به نظر میرسد به هیچ انگاشتنِ منتقدین توسط مدافعان فلسفه اسلامی، در آینده برای ایشان چندان بیهزینه تمام نشود.
◼️پستهای مرتبط:
▪️شمس کنستانتین ایناتی، ابنسیناپژوه و استاد دانشگاه ویلانوا: ابنسینا خدا را قادر مطلق نمیداند، وی انسان را بدلیل قانون علیت مجبور دانسته و قائل به اختیار نیست:
https://t.center/kalam_shia/620
▪️«فلسفه عربی»؛ هانری کربن و دلایل او برای صحیح نبودن اصطلاح «فلسفه اسلامی»:
https://t.center/kalam_shia/610
▪️مادلونگ و حسن انصاری:
ابنملاحمی نشان داده است فلاسفه مسلمان همچون فارابی و ابنسینا چگونه دین اسلام را از بنیادهای اصیل آن دور ساختند:
https://t.center/kalam_shia/628
▪️خواب عمیق اهالی فلسفه اسلامی؛ تنبلی + تقدس:
https://t.center/kalam_shia/605
▪️قابل قبول نبودن وجود فلسفه اسلامی و عدم وجود مطلب تازه در فلسفه اسلامی:
https://t.center/kalam_shia/492
▪️کارهای محققین غربی از بین بردن عظمت فلاسفه ماست:
https://t.center/kalam_shia/623
#تاریخ_فلسفه_اسلامی
@kalam_shia