🌱آقای راننده نی قلیون است. کیفم را با دقت کنارم و خریدهایم را روی پایم میگذارم. هميشه چیزهایی که تازه میخرم را چون جان خود میدانم. وضعیتم را چک میکنم. دمپاییهای حمامم از پلاستیک بیرون زده؛ چند دور قربان خودم میروم که مفت خریدمشان. این به کنار که قیمت دمپایی حمام دستم نیست اما نمیخواهم ذوقم را کور کنم. آقای راننده صندلیاش را از کلیههایم بیرون میکشد. احساس راحتی میکنم و پاهایم به اندازه زبان خواهر شوهر احتمالیام دراز میشود.
به نظرم از بزرگراه حساب میبرد. از برادرم بدون استفاده از جمله بندی درست میخواهد آیینهاش را تنظیم کند. اون آیینه رو میتونی بدی بالا یهکم؟ من باشم اینگونه بیانش میکنم: ممکنه یهکم آیینه سمتتو بدی بالا؟
طولی نمیکشد تا جمله بعدیاش را در هوا ول میکند رنگ خوبی ندارد، میبینمش. آدرسو چشمی بلدی من این گوشی رو بیارم پایین؟ به تلفنش اشاره میکند که اول مسیر زیر آیینه نصب کرده بود تا خانوم داخل گوشی با بپیچید، برویدش مغزمان را بخورد.
موزیک اِی بدک نیست تا میآید ذهنم را درگیر کند میبینم رفته بعدی. تصویر چهار انگشت دست راستم که بیقرار خوردن به جایی هستند را پشت چشمهایم میبینم. حدس میزنم آقای راننده سگ دست است یعنی از آنهایی که تند میروند و رانندگی مورد قبولی ندارند اما هرگز تصادف نمیکنند.
چند قدم به دست انداز سرعتش را یکهو پایین میآورد جوری که از لاستیکهایش صدای حرفهای مثبت سیزده بچههای پایین شهر میآید( آن بالا بالاها نهایتا از سوسک بترسند). آقای راننده بطری آبش را از نمیدانم کجا بیرون میکشد و میگوید: ببخشید ازش استفاده کردم، تعارف میکردم.
میگویم: نوش جان.
تعجب میکنم. با سرچ به این چند دقیقه دقتی که کردم بعید میدانم این جمله واقعا در او نصب شده باشد.شک میکنم از آن چیزهایی که موقع گرما و کار زیاد از آدمها چکه میکند خورده. حالت طبیعی ندارد. طولی نمیکشد به ماشینی که با سرعت از کنارش رد میشود میگوید: هووووش.
در ذهنم میگویم: دیدی گفتم.
به نظرم آقای راننده از آنهایی نیست که بشود رویش حساب کرد از یک تا ده به او یک میدهم نه به دلیل نامبر وان بودنش به دلیل اینکه بتوانم برایش کامنت بگذارم مفت نمیارزد لطفا یک تومان هم برایش خرج نکنید خدانگهدار.
#نجمه_اثمری #راننده#نهم--------------------------------------------
#کادوس https://t.center/Kadus_literary_channel