View in Telegram
جستارها و یادداشتها
Rombach Confrence (1).pdf
کنفرانس تفکر هاینریش رمباخ و فلسفه‌ شرق دور دانشگاه توبینگن ۸-۱۰ اکتبر ۲۰۲۴ 🌱 عباراتی از مقاله علی اصغر مصلح در این کنفرانس: 📝 تلاؤم/همسازی فلسفه هاینریش رومباخ با تجربه‌های سلوکی ذن بودیسم ♦️ فیلسوفان در ژرفترین اندیشه‌ورزیهای خود به سالکان در حال مراقبه شباهت دارند. آنها بیش از هر چیز با مفاهیم سروکار دارند، در حالی که مفاهیم نسبتی با معانی‌ی دارند که حکیم اهل مراقبه در احوال سلوکی خویش آنها را به طور ملموس‌تر تجربه می‌کند.  ♦️ تفکر هاینریش رمباخ، مانند تفکر هیدگر نسبتی بنیادی با تفکرات شرق دور به خصوص دائویسم و ذن بودیسم دارد. این نسبت را می‌توان در کلیتِ تفکر آنها و به خصوص نحوهٔ درک حقیقت، درکِ خویش، دیگری و جهان یافت ♦️ رمباخ با احتیاط راه انتقال از تفکرات رایج در فلسفه اروپایی به سوی شرق را گشوده‌است. این گونه الگوها، امروزه بیش از گذشته مورد نیاز ماست. ♦️ نحوه تلفیق و تألیف میان عناصر فلسفی غرب و دریافتهای فلسفی حکمی شرق در رمباخ، برای قرار گرفتن در مسیر گفتگوی فرهنگها نمونه و الگویی کم‌نظیر است.  ♦️ آیین ذن و فلسفه رمباخ در دو معنای رستگاری و آزادی به هم پیوند می‌خورند. ♦️ یکی از راه‌های نزدیکی به تجربه‌های رمباخ، کوشش برای درک تجربه‌های جاری در سنت‌هایی است که به منفیّت و به خصوص فراروی از حدود و تقسیمات و تعریفات دعوت می‌کنند. در بین این‌گونه آیین‌ها، ذن‌بودیسم مناسب‌ترین‌ است. ♦️ به نظر می‌رسد که رمباخ کوشش هیدگر برای گفتگوی میان شرق و غرب را یک گام به پیش برده‌است. رمباخ در پی پرسشی بنیادی و قابل طرح در فرهنگهای مختلف،‌ابتدا تاریخ هستی را به معنایی گسترده‌تر از هیدگر مطرح ساخت و سپس به موضوع نیستی پرداخت.   ♦️ رمباخ با نحوه درکی که از خویش و امکانات آن دارد، مبنای خاصی برای ادراک دارد و به روشی که آن را هرمتیکی توصیف می‌کند، جهان و مقولات آن را بررسی می‌کند. اساس روش هرمتیک دیدن مقولات و پدیدارها، همراه با محدودیتهایشان است. ♦️ هرمتیک بیان بنیادی بودن اصلِ “نفهمیدن“ است. انسان در رویارویی با طبیعت و جهان و “دیگری“، همواره باید متذکر محدودیت خود و ناتوانی برای درک و فهم باشد. ♦️ دعوت به روش هرمتیک، حاصل وقوف به بخشهای تاریک جهان است ♦️ روش هرمتیک در طرح نادانستن و نافهمیدن، چهره دیگری هم دارد. وقتی جوینده در نقطه‌ای به تاریکی یا سایه‌روشن رسید، جستجو تمام نمی‌شود. چنان‌که با تاریک شدن هوا لزوماً رهرو متوقف نمی‌شود. در تاریکی شب خبرهایی هست و رهرو با دقت و توجه بیشتری راه را ادامه می دهد. فقط دیدنِ در شب با دیدنِ در روز فرق دارد.  ♦️ انسان مدرن چون تمامی امکانات انسان در نسبت‌داری با واقعیت را در همان وجه فهمیدنی شدن آن دیده، خود و جهان را به سوی بحران سوق داده است. یعنی بحران اصلی، ناشی از اکتفا کردن به وجه اندیشیدنی-فهمیدنی جهان است. همین وجه غالب، در نسبت با “دیگری“ هم بروز کرده است. خشونت‌های دوران مدرن و اروپای استعمارگر ریشه در این تلقی دارد. ♦️ در میان متفکران مدرن تنها نیچه بود که راه توجه به نادانی و نافهمیدن را به شکلی خاص گشود.  وی جریانِ خواست قدرت در تمامی مقولات زندگی انسان مدرن را کشف کرده‌است. او در هر گونه کوشش برای اندیشیدنی کردن جهان، نحوی سلطه و اراده قدرت می دید. ♦️ یکی از نمونه‌های تلاؤم اندیشه رمباخ با تجربه‌های ادراکی(بگوییم ناادراکی) ذن بودیسم، شباهت روش هرمتیک با کوان است. ♦️ ما به طور معمول بر اساس نشانه‌ها چیزی را دنبال می‌کنیم. مانند کسی که با پی گرفتن جای پای رونده قبلی مقصود خود را می‌جوید. اما این جوینده با صِرفِ دنبال کردن جای پا به مقصود نمی‌رسد. در جایی از جای پا خبری نخواهد بود و به دریا می‌رسد. ♦️ کوان و هرمتیک مانند سیر در دریای لا(به تعبیر مولوی) است. در این قلمرو نه تنها نشانی نیست، بلکه باید همه نشان‌ها را نفی کرد و از آنها عبور کرد. در این مرتبه اگر هم سخنی بتوان گفت، از سنخ سلب و فراروی و اِسقاط است. @jostarha_yadashtha
Telegram Center
Telegram Center
Channel