‼️ماجرای یک سخنرانی علمی درباره مختومقلی فراغی در دانشگاه گنبد کاووس _ دکتر ناصرقلی سارلی
استاد دانشگاه و فعال اجتماعی
🇮🇷 روزهای پایانی اردیبهشت برای فعالان فرهنگی و ادبی در ترکمنصحرا با نام و یاد شاعر و عارف بزرگ ترکمن،
#مختومقلی_فراغی آراسته است. از این رو، هرکس به سهم خویش میکوشد در یادآوری جایگاه والای جهانی او در سپهر فرهنگی ایران اسلامی و سرزمینهای آسیای میانه و حتی ترکیه و عراق و سوریه گامی بردارد.
🔳 دوستداران و صاحبنظران این حوزهها سالهاست مشارکت در تحلیل و تبیین اشعار و آرای مختومقلی را از این بنده (بنابر تخصص نداشته بنده در زبان و ادبیات فارسی) خواستار شدهاند و بنده نیز در چند همایش و محفل در این باب سخنرانی کرده است.
‼️ اما ماجرای سخنرانی در دانشگاه گنبد کاووس چیست؟
🔳 چندی پیش از دانشکده علوم انسانی دانشگاه
#گنبدکاووس تماس گرفتند و برای یک نشست علمی مجازی تقاضای مقالهای کردند . بنده هم با وجود مشغلههای فراوان علمی و اجرایی ، برای حمایت از رویکرد دانشگاهی به مختومقلی فراغی پذیرفتم و حتی دو عنوان در اختیار آنان قرار دادم تا هرکدام را ترجیح دادند ، مقاله دیگر را در اختیار دکتر ارازمحمد سارلی (درپاسخ به فراخوان و نیز دعوت جداگانه ایشان برای ارائه مقاله در
#همایش مختومقلی در گنبد) قرار دهم . ده روزی گذشت و تقریبا ۸۰ درصد هردو مقاله آماده بود که رئیس محترم دانشکده علوم انسانی دانشگاه گنبد کاووس
#تلفنی دعوت خود را پس گرفت. آنطورکه از توضیحات ایشان پیدا بود گویی مسئولانی در
#هیئت_رئیسه دانشگاه با سخنرانی بنده
#مخالفت کردهاند . بنده قصد قضاوت اخلاقی در این زمینه را ندارم و موضوع را شخصی نمیکنم اما چند پرسش و نکته دارم که مطرح میکنم و امید دارم
#مسئولان ارشد استانی و ملی به آن عنایت کنند:
۱. اگر در یک نشست علمی دانشگاهی، یک استاد دانشگاه با تخصص و زمینه پژوهشی مرتبط نباید سخنرانی کند، پس چه کسی باید سخن بگوید؟! شاید یادآوری این نکته لازم باشد که بنده دانشیار زبان و ادبیات فارسی و درحال حاضر رئیس قدیمترین دانشکده ادبیات و علوم انسانی کشور است.
۲. موضوع مقاله و سخنرانی بنده که با رویکرد تطبیقی به تحلیل اشعار مختومقلی فراغی و جامی مربوط بود و این خود در راستای تبیین اشتراکات فرهنگی میان تمام زبانها و اهل ادب و عرفان در ایران فرهنگی است، چه حساسیت و تبعاتی میتوانست داشته باشد؟
۳. چرا عدهای از بازگشت و ادای دین فرزندان گنبد کاووس و جرجان پرافتخار قدیم به اصل و زادگاهشان بیم دارند؟! آیا وقت آن نرسیده است که از شیوههای پوسیده گذشته که بیاعتباری آن بر همگان آشکار شده، دست باز داریم؟
۴. دانشگاه گنبد کاووس در آخرین رتبهبندی دانشگاههای کشور که ازسوی پایگاه استنادی علوم جهان اسلام منتشر شده اصلا جایی ندارد، درحالیکه برخی دانشگاهها و موسسات آموزش عالی نظیر مرکز آموزش عالی ممسنی، مرکز آموزش عالی لار، مجتمع آموزش عالی سراوان، دانشگاه فسا، دانشگاه سلمان فارسی کازرون و دیگر دانشگاههایی که از امکانات و سابقه بهمراتب کمتری برخوردارند، در همان رتبهبندی دارای رتبه و جایگاه شدهاند. آیا رویکرد حذفی و پسزدن استعدادهای برتر بومی یکی از عوامل عقبافتادگی دانشگاه گنبد کاووس نیست؟
۵. نوع برخورد با بنده دارای الگویی است که پیشتر بارها و بسیار باعث حذف، دلسردی و نومیدی فرزندان این خاک پاک شده است. بنده در این ماجرا نه موقعیت شغلی و نه موقعیت علمی و اجتماعی از دست دادم اما برای بسیاری از فرزندان فرهیخته دیارمان، این حذفها مترادف با از دست دادن موقعیت شغلی و اجتماعی بوده است. پرسش آن است که این شیوه غیرعلمی، خلاف عقل و وحدت و برادری تا کی قرار است ادامه یابد؟ آیا مسئولان ارشد نظام و استان دغدغهای در این زمینه ندارند؟
۶. دانشگاه فقط کلاس درس و آزمایشگاه نیست بلکه انتظار است نهادی جامعهمحور باشد و دیوارهای دانشگاه را حذف کند و خود را بهتمامی در خدمت جامعه قرار دهد. دانشگاهی که یک استاد دانشگاه را نمیپذیرد چگونه میتواند داعیهدار چنین رسالتی باشد؟ عجیب نیست که منطقه ما در توسعه دانشبنیان جایگاهی ندارد.
۷. دولتی که با شعار تدبیر و امید از همین منطقه رای قابلتوجهی گرفت و مدیرانی با چنین تصمیمات نازل و غیرقابل دفاع منصوب کرد باید پاسخ دهد که چرا دانشگاه گنبد کاووس را عدهای در حد مدرسه کوچک خصوصی تنزل دادهاند و با تصمیمات سلیقهای این نهاد علمی را به نهادی صرفا برای اشتغال و ارتزاق، و نه محلی برای تضارب آرا و حرکت درجهت توسعه همهجانبه علمی و فرهنگی تبدیل کردهاند.
😞 سخن بسیار است اما در پایان میخواهم این نکته را یادآور شوم که این سرزمین متعلق به همه مردمان آن است. دوره اعمال سلیقههای شخصی و تبعیضهای ناروا سپری شده است./فصل همدلی
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۰