هوشنگ گلشیری گفت آنقدر عزا بر سرمان ریختهاند که فرصتِ زاری نداریم. هنوز داغِ کشتگانِ مظلومِ دیروزِ کرمان تازه بود که این غمِ بزرگِ سقوطِ هواپیما بر سرمان آمد.
هنوز برای ما داغِ رفیقِ ما
#عادل_کریمیان که یک سال و نیمِ پیش در غربتِ آمریکا درگذشت، تازه است، حالا این همه عزیز که به دنبالِ رفاه و پیشرفت در خاکِ دیگری بودند و حاضر شدند برای این اهداف، دوری از خانواده و غربت را تحمل کنند و گروهی از این عزیزان همدانشگاهیِ من بودهاند، مگر داغشان برای عزیزانشان و برای وطن کهنه میشود؟
بیکس وطن، غریب وطن، بینوا وطن
ایرانِ من! بریدهٔ نایت کو؟
ای در خودت شکسته صدایت کو؟
بلبل! چه شد ترانهٔ شادانت؟
ای بوستان! شکوفهسرایت کو؟
ای شعرِ خواجه سردرِ ایوانت
ای نسخهٔ خجسته شفایت کو؟
لختی نسیمِ نافهگشا رد شد
ای زلف! قصّههای رهایت کو؟
ای جویبارِ خسته و خشکیده
حالا که ساکنی گِل و لایت کو؟
بارانِ غصّه است و پناهی نیست
هان ای وطن! بگو که ردایت کو؟
گمکرده ساحلیم و پریشانیم
ای ناخدای پیر! خدایت کو؟
ای خاک! گوشِ من به دهانِ توست
دردت به جانِ من، گِلههایت کو؟
#جویا_معروفی@jooyamaroofi1