View in Telegram
پیشکش به هشتاد و پنج سالگی استاد محمدرضا شفیعی کدکنی از این درّه کوهی‌ست تا چشمه‌ٔ تو تویی پاسخِ چند و چون و چرایم تویی بارشِ نم‌‌نمِ صبحگاهی تویی خوابِ رویاییِ پر کشیدن تویی آشنایم تویی رمزِ ذکرِ «اناالحق» تویی نامه‌ٔ «بوسعید» از خراسان تویی بوی رحمان نه از سرزمینِ یمن، یا که از دوردستانِ بغداد یا شام تویی بوی رحمان کز این خاکِ نزدیک بر ما وزیدی همین خاکِ بسطام تو را در بلندای اسطوره در نزدِ سیمرغِ «عطار» دیدم تو را در همان لحظه‌ٔ با شکوه و پر از رمزِ دیدار دیدم همان دیدنِ «مولوی»، «شمس» را، و جهان را همان جانِ جان را تو را در همان لحظه در نزدِ آن دو در آن گوشه‌ٔ پاکِ بازار دیدم تویی "آنِ" شعرِ «سنایی» تو انگار آن رمزِ پاکی که از شعرِ جاویدِ «حافظ» به دوران افسرده‌ٔ ما دمیده‌ست تو با آن بزرگان نشستی، ولی پیشِ مایی از این درّه کوهی‌ست تا چشمه‌ٔ تو تویی پاسخِ چند و چون و چرایم تویی آشنایم از این درّه‌ٔ تنگ، ای چشمه‌ٔ نور! ای قلّه‌ٔ دورِ در ابر مستور! تو را می‌شناسم تو را می‌ستایم #جویا_معروفی @jooyamaroofi1
Telegram Center
Telegram Center
Channel