رنگت روخدااااایی کن
#پدر_صبور
Channel
11.22K
subscribers
34K
photos
10.2K
videos
2.98K
links
کانالی برا رسیدن به اندیشه برتر
@seyyedz ادمین
Forwarded from رنگت روخدااااایی کن
#داستانک
#پدر_صبور
#طنز😂😂
رفته بودم فروشگاه...
یکی از این فروشگاه بزرگا، اسم نمیبرم تبلیغ نشه براش!
یه پیرمرد با نوه اش اومده بود خرید، پسره هی ور ور و غرغر می کرد.!
پیرمرد می گفت: آروم باش فرهاد، آروم باش عزیزم!
جلوی قفسه خوراکی ها، پسره خودشو زد زمین و داد و بیداد...
پیر مرده گفت: آروم فرهاد جان، دیگه چیزی نمونده خرید تموم بشه.!
دم صندوق پسره چرخ دستی رو کشید چند تا از جنسا افتاد رو زمین، پیرمرده باز گفت:
فرهاد آروم! تموم شد، دیگه داریم میریم بیرون!
من بسیار تعجب کرده بودم.!
بیرون رفتم بهش گفتم آقا شما خیلی کارت درسته این همه اذیتت کرد فقط بهش گفتی فرهاد آروم باش!
پیرمرده با قیافه خاصی منو نگاه کرد و گفت:
عزیزم، فرهاد اسم مَنه! اون اسمش سیامکه!😂
👈 در کانال 📚انرژی مثبت📚
هر روز با بهترین #داستانهای_ڪوتاه و #مطالب_خواندنی همراه ما باشید↙
https://t.me/joinchat/AAAAAENYXjx3JbDh858JTg
#انرژی_مثبت👆👆
#پدر_صبور
#طنز😂😂
رفته بودم فروشگاه...
یکی از این فروشگاه بزرگا، اسم نمیبرم تبلیغ نشه براش!
یه پیرمرد با نوه اش اومده بود خرید، پسره هی ور ور و غرغر می کرد.!
پیرمرد می گفت: آروم باش فرهاد، آروم باش عزیزم!
جلوی قفسه خوراکی ها، پسره خودشو زد زمین و داد و بیداد...
پیر مرده گفت: آروم فرهاد جان، دیگه چیزی نمونده خرید تموم بشه.!
دم صندوق پسره چرخ دستی رو کشید چند تا از جنسا افتاد رو زمین، پیرمرده باز گفت:
فرهاد آروم! تموم شد، دیگه داریم میریم بیرون!
من بسیار تعجب کرده بودم.!
بیرون رفتم بهش گفتم آقا شما خیلی کارت درسته این همه اذیتت کرد فقط بهش گفتی فرهاد آروم باش!
پیرمرده با قیافه خاصی منو نگاه کرد و گفت:
عزیزم، فرهاد اسم مَنه! اون اسمش سیامکه!😂
👈 در کانال 📚انرژی مثبت📚
هر روز با بهترین #داستانهای_ڪوتاه و #مطالب_خواندنی همراه ما باشید↙
https://t.me/joinchat/AAAAAENYXjx3JbDh858JTg
#انرژی_مثبت👆👆
#داستانک
#پدر_صبور
#طنز😂😂
رفته بودم فروشگاه...
یکی از این فروشگاه بزرگا، اسم نمیبرم تبلیغ نشه براش!
یه پیرمرد با نوه اش اومده بود خرید، پسره هی ور ور و غرغر می کرد.!
پیرمرد می گفت: آروم باش فرهاد، آروم باش عزیزم!
جلوی قفسه خوراکی ها، پسره خودشو زد زمین و داد و بیداد...
پیر مرده گفت: آروم فرهاد جان، دیگه چیزی نمونده خرید تموم بشه.!
دم صندوق پسره چرخ دستی رو کشید چند تا از جنسا افتاد رو زمین، پیرمرده باز گفت:
فرهاد آروم! تموم شد، دیگه داریم میریم بیرون!
من بسیار تعجب کرده بودم.!
بیرون رفتم بهش گفتم آقا شما خیلی کارت درسته این همه اذیتت کرد فقط بهش گفتی فرهاد آروم باش!
پیرمرده با قیافه خاصی منو نگاه کرد و گفت:
عزیزم، فرهاد اسم مَنه! اون اسمش سیامکه!😂
👈 در کانال 📚انرژی مثبت📚
هر روز با بهترین #داستانهای_ڪوتاه و #مطالب_خواندنی همراه ما باشید↙
https://t.me/joinchat/AAAAAENYXjx3JbDh858JTg
#انرژی_مثبت👆👆
#پدر_صبور
#طنز😂😂
رفته بودم فروشگاه...
یکی از این فروشگاه بزرگا، اسم نمیبرم تبلیغ نشه براش!
یه پیرمرد با نوه اش اومده بود خرید، پسره هی ور ور و غرغر می کرد.!
پیرمرد می گفت: آروم باش فرهاد، آروم باش عزیزم!
جلوی قفسه خوراکی ها، پسره خودشو زد زمین و داد و بیداد...
پیر مرده گفت: آروم فرهاد جان، دیگه چیزی نمونده خرید تموم بشه.!
دم صندوق پسره چرخ دستی رو کشید چند تا از جنسا افتاد رو زمین، پیرمرده باز گفت:
فرهاد آروم! تموم شد، دیگه داریم میریم بیرون!
من بسیار تعجب کرده بودم.!
بیرون رفتم بهش گفتم آقا شما خیلی کارت درسته این همه اذیتت کرد فقط بهش گفتی فرهاد آروم باش!
پیرمرده با قیافه خاصی منو نگاه کرد و گفت:
عزیزم، فرهاد اسم مَنه! اون اسمش سیامکه!😂
👈 در کانال 📚انرژی مثبت📚
هر روز با بهترین #داستانهای_ڪوتاه و #مطالب_خواندنی همراه ما باشید↙
https://t.me/joinchat/AAAAAENYXjx3JbDh858JTg
#انرژی_مثبت👆👆